شبهه: آیه 59 سوره احزاب دلیل بر معصوم بودن علی ،فاطمه، حسن و حسین نیست
آیه 59 سوره احزاب دلیل بر معصوم بودن علی ،فاطمه، حسن و حسین است .
جواب اهل سنت : آیه هرگز این را نمیگوید که الله اراده حتمی کرده است. بلکه آیه میگوید الله میخواهد ، اما به بشر اختیار هم داده است.
الله اراده کرده که در زمین انسان را خلیفه کند و برای هدایت انسان کتاب را هم فرستاده. اما چون انسان مختار است بعضی ها ابوجهل یا فرعون می شوند.چون الله اختیار داده است .
الله میخواهد اهل بیت را از پلیدی پاک کند و برای همین به آنها دستوراتی داده است که در آیات قبل و بعد آیه مورد بحث ما آمده است .
و شرط پاک شدن عمل به دستورات است.اگر فاطمه معصوم بوده پس چرا الله در چند آیه بعد خطاب به او میگوید که حجابت را خوب و درست رعایت کن .
یا ایها النبی قل لازواجک و بناتک و نساء المومنین یدنین علیهن من جلا بیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلا یوذین و کان الله غفورا رحیما.
(ای پیامبر به همسران و دخترانت و زنان مومنان بگو چادرهای بلند خود را بپوشند این کار برای اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است و خداوند همواره آمرزنده رحیم است. ) (احزاب، 59.)
شخص معصوم که به این پندها و اندرزها نیاز ندارند . و خدا کار عبس و بیهوده انجام نمیدهد . و این آیات به دلیل :1. شرعی 2. لغوی 3. عرف 4. عقل 5. سبب نزول 6. سیاق آیات . شامل همسران پیامبر است .
بلکه همه سوره احزاب درباره همسران پیامبر است که در آیه ششم این سوره میفرماید ( النبی اولی بالمومنین من انفسهم و ازواجه امهتهم ) . پیامبر نسبت به مومنان از خودشان سزاورتر است و همسران پیامبر مادران مومنان محسوب میشوند.
و از آیه 28 تا 40 سوره احزاب به تذکر دادن و موعظه انها میپردازد و از آیه 50 تا 62 به صراحت وبا اشاره به همسران پیامبر انها را تذکر میدهد .
و اگر آیه تطهیر درباره عصمت می بود مستلزم همسران پیامبر میشود .
اهل تشیع معتقدند پیامبر این چهار نفر (علی. فاطمه. حسن و حسین )اشاره کرده و فرموده که اینها از اهل بیت من هستند و به این معنی است که بقیه اهل بیت پیامبر نیستند و آیه منحصر به همین چهار نفر است .
جواب ما : طبق ادعای شیعه همین چهار نفر جزو اهل بیت اند و طبق آیه و حدیث آل عبا بقیه جزو اهل بیت نیستند . طبق این ادعا پس عصمت بقیه امامان و اهل بیت بودن آنها را چگونه ثابت میکنند ؟
چه چیزی این افراد را وارد اهل بیت نموده و زنان پیامبر را از آیه خارج کرده است ؟
آیا ائمه قبل از دعای پیامبر به عصمت رسیده اند یا بعد از آن ؟
و اگر قبل از دعای پیامبر معصوم بوده اند پس چرا پیامبر دعا کرده است؟
پاسخ به شبهه:
می گوید شیعه از ایه، عصمت را ثابت می کند.
خوب سوال می کنیم اگر ایه عصمت را ثابت نمی کند و دلیلی هم بر فضیلت نیست. چرا شما دارید خودتان را به در و دیوار می زنید که این ایه را در شان همسران هم بزنید؟
ثانیا- ما نه بلکه علمای اهل سنت می گویند طبق این ایه اهل بیت معصوم هستند.
آقای مناوی که از علماء بزرگ أهل سنت است، در کتاب فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، جلد 6، صفحه 24 بعد از نقل این روایت میگوید:
أبو نعیم و دیلمی آوردهاند که هر کس فاطمه را اذیت بکند:
فعلیه لعنة الله ملء السماء و ملء الأرض و قد أذهب الله عنهم الرجس و طهرهم ... .
به اندازه تمام آسمان و زمین، لعنت خداوند بر او باد! چون خداوند رجس و پلیدی را از آنها برطرف کرده است و آنها را پاک گردانده است.
و جالبه است علمای اهل سنت با استدلال به این ایه اقرار می کنند که خداوند نجاسات و نقائص را از اهل بیت دور کرد چرا؟ چون در قران فرموده ما انها را طاهر کردیم عجیب اینجاست. علمای سنی حتی نجاست اهل بیت را هم طاهر می دانند.
الرجس : اسم یقعُ على الإثم وعلى العذابِ وعلى النَجَاسَات والنقائِص ، فأذْهَبَ اللّه جمیعَ ذلک عن أهْل البَیْتِ (7) رجس به گناه و عذاب و نجاسات و نقائص گفته میشود پس خداوند همه اینها را از اهل بیت به دور نمود.
تفسیر ثعالبی، ج 3 ،ص216.
عنوان الکتاب: الجواهر الحسان فی تفسیر القرآن (تفسیر الثعالبی)- المؤلف: عبد الرحمن بن محمد بن مخلوف أبو زید الثعالبی المکی- المحقق: علی معوض - عادل عبد الموجود- الناشر: دار إحیاء التراث العربی- سنة النشر: 1418 – 1997- ج 4- ص 346.
و { الرجس } اسم یقع على الإثم وعلى العذاب وعلى النجاسات والنقائص ، فأذهب الله جمیع ذلک عن { أهل البیت }
الکتاب : المحرر الوجیز-المؤلف : أبو محمد عبدالحق بن غالب بن عبدالرحمن ابن تمام بن عطیة المحاربی- ج 5، ص 307.
پس نگویید که شیعیان می گوید که اهل بیت معصومند طبق ایه، بلکه کبار علمای اهل سنت هم این عقیده را دارند:
http://s9.picofile.com/file/8289963392/photo_2017_03_19_18_21_21.jpg
http://s9.picofile.com/file/8289963434/photo_2017_03_19_18_21_36.jpg
http://s9.picofile.com/file/8289963476/photo_2017_03_19_18_21_42.jpg
بعد جالب است که می گویید خدا اراده نکرده ،بلکه گفته می خواهد!
اولا- خداوند فرموده است «انما یرید» انما، کلمه حصر است و یرید یعنی اراده کردن. حالا بر فرض هم خواستن باشد، یعنی خداوند می خواهد شما را معصوم کند حالا خداوند خواسته این فعل را انجام دهد، لذا در قران هم می فرماید وقتی ما خواستیم کاری را انجام دهیم ، انرا انجام خواهیم داد.«إنّما أَمره إِذا أَراد شَیئاً أَن یَقول لَه کُن فَیکون» لذا خداوند اراده کرده بر عصمت اهل بیت. پس انها را معصوم قرار داده است.همان طور که علمای اهل سنت اقرار کرده اند.
در آیه ی فوق دو کلمه ی إنّما و عنکم آمده است که دلیل بر حصر حکم آیه فقط در حق 5 تن آل عبا دارد.
ابن منظور لغت شناس درباره ی کلمه ی انّما می گوید: ومعنى «إنما إثبات لما یذکر بعدها ونفی لما سواه کقوله : وإنما یدافع عن أحسابهم أنا أو مثلی. المعنى : ما یدافع عن أحسابهم إلا أنا أو من هو مثلی »
کلمه انّما مفهومی را برای آنچه که بعد از او آمده است اثبات می کند. مانند: این سخن که کسی بگوید: من و مانند من از شرف و حیثیّتم دفاع می کنم یعنی در واقع می گوید: فقط من و مثل من چنین هستیم نه فردی دیگر .
لسان العرب - حرف الألف - أنن - ج 1 - ص 179
http://library.islamweb.net/newlibrary/display_book.php?idfrom=249&idto=249&bk_no=122&ID=250
کلمه «عنکم» هم تاکید بر انحصار بیشتر است، زیرا مفعول فعل «لیُذهب» که الرجس است باید در پی فعل و پس از آن قرار گیرد ولی این چنین نشده و کلمه ی «عنکم» بین آن دو فاصله شده است که بدون حکمت و علت نیست. چون به قول اهل فن: «تقدیم ما هو حقه التاخیر یفید الحصر» یعنی کلمه ای که جایگاه آن در آخر یک جمله است، وقتی که جلوتر می آید و مقدم می شود بیانگر انحصار مفهوم وحکم در آن جمله است.
شرح العقیده الواسطیه للعثیمین - ج 1 - ص 21.
http://shamela.baharsound.ir/41520/1/21
بعد می گوید خداوند چرا در ایات بعد فرموده حضرت زهرا حجابش را درست کند.
اگر شما این ایه را اینطوری معنا می کنید پس باید بگوید عایشه در جامعه لخت راه می رفته که بعد خداوند این ایه را نازل کرده که عایشه حجاب کند؟
ثانیا- نهی کردن از منکر دلیلی بر این نیست که نهی بعد از انجام عمل منکر است. مثلا من بیایم به شما بگویم ای فلانی به خواهرت بگو زنا نکند که گناهی است بزرگ، ایا این جمله به معنای این است که خواهر شما زنا کار است؟ خیر این نفی و نهی من قبل از انجا عمل منکر است. اگر قرار باشد هر نهی را به معنای نهی بعد از انجام منکر بگیرید که باید قائل به کفر رسول الله هم باشید.
وَلَقَدْ أُوحِیَ إِلَیْکَ وَإِلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکَ لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ وَلَتَکُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ ﴿زمر/65﴾
و قطعا به تو و به کسانى که پیش از تو بودند وحى شده است. اگر شرک ورزى حتما کردارت تباه و مسلما از زیانکاران خواهى شد.
یعنی پیامبر شرک ورزیده که خداوند فرموده اگر کافر شوی از زیان کارانی؟
بعد امده مثلا به فکر و خیال خودش تیر خلاص زده و می گوید کسی که معصوم نیست چگونه بعد تبدیل به معصوم شده، خوب اگر طبق این قاعده شما اگر شخصی قبلا به مقامی نرسیده باشد و بعد رسیده باشد به طبع باید قائل به بطلان نبوت رسول الله باشید. زیرا ایشان در 40 سالگی مبعوث شدند و قبل از ان پیامبر نبودند. حالا شما می توانید بگویید کسی که قبلا پیامبر نبوده بعدا پیامبر شده؟ در این صورت تنها نبی از منظر شما حضرت عیسی است که در گهوارگی به مقام نبوت رسیده است.
بعد فرمودید که اگر قبلا از پیامبر معصوم بودند چطوری پیامبر باز هم برای انها دعا کرده، خوب واضح است به این جهت که حجت بر شماها تمام شود که اگر شان نزولی برای عصمت اهل بیت نمی امد، شما منکرش میشدید. کما اینکه شان نزول هم امده و باز هم منکرید.
و همچین سوال شما مانند این است که به ما بگوید: چرا خداوند در چندین جای قران حکم به وجوب و اقامه نماز داده است؟ خوب تکرار یک مسئله نشان از اهمیت ان است.