منهاج البدعه الامویه

در صحیح بخاری روایتی آمده است که ما در این پست این روایت را در کنار روایت دیگری قرار داده ایم که مطالعه اش جالب است. 
در صحیح بخاری از قول رسول الله نقل شده است که: 
حدثنا محمد بن سِنَانٍ حدثنا فُلَیْحٌ حدثنا هِلَالُ بن عَلِیٍّ عن عَطَاءِ بن یَسَارٍ عن أبی هُرَیْرَةَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلى الله علیه وسلم) قال کُلُّ أُمَّتِی یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ إلا من أَبَى قالوا یا رَسُولَ اللَّهِ وَمَنْ یَأْبَى قال من أَطَاعَنِی دخل الْجَنَّةَ وَمَنْ عَصَانِی فَقَدْ أَبَى. 
ابوهریره از رسول خدا نقل کرده است که آن حضرت فرمود: تمام امت من وارد بهشت مى‌شوند؛ مگر کسى که سرباز زند، گفتند: اى پیامبر خدا ! چه کسانى سرباز زنند؟ فرمود: هر کس از من اطاعت کند، وارد بهشت‌ مى‌شود و هر کس از فرمان من سرپیچى کند، سرباز زده‌اند. 
صحیح بخاری ،ج۸،ص۱۳۹، دارالفکر. 
حال اجازه است سری به همین کتاب بخاری بزنیم و گشتی در تاریخ بزنیم؟ 
)حدثنی عبدالله بن محمد حدثنا عبدالرزاق اخبرنا معمر عن الزهری عن عبیدالله بن عبدالله عن ابن عباس عنهما قال لما حضر رسول الله(ص) و فی البیت رجال فیهم عمر بن خطاب قال النبی(ص) هلم اکتب لکم کتابا لاتضلوا بعده( فقال عمر : (ان النبی قد غلب علیه الوجع و عندکم القرآن حسبنا کتاب الله)
 گفت عمر: (همانا بر پیامبر  هذیان غلیه کرده است و نزد ما قران است و همان ما را کافی است. (
صحیح بخاری، ج۷،ص۹،انتشارات دارالفکر، بیروت. 
خب حالا یک مطلبی را بگویم؟ 
پیامبر درخواست قلم و دوات کردند. اما عمر سر باز زد و به پیامبر اکرم نسبت هذیان داد. و گفت قران برای ما کافی است. 
چند نکته اینجاست؟ 
الف: عمر از امر رسول الله ،قلم و دوات سر باز زد و به رسول الله نیز بی ادبی کرد .
ب: عمر کلام رسول الله مربوط به ثقلین را ترک کرد و امرشان را اطاعت نکرد و تنها گفت.«حسبنا کتاب الله.»
حال شما بگویید. آیا کلام رسول الله در برگیرنده عمر بن خطاب نیز می باشد؟