خویشاوندی رسول الله(ص) با عمر بن خطاب
وهابیون میگویند:
روافض به دروغ ادّعا میکنند که عمر بن الخطاب (رضی الله عنه) پسر زنی زناکار به نام صهاک بوه است! (نگا: الکشکول البحرانی 3/212)، و عالم ایشان نعمت الله الجزائری با تمام وقاحت و زشتی ادعا میکند که عمر خودش را با آب منی مردان اشباع میکرد و با آن آرام میگرفت – والعیاذ بالله - (نگا: الأنوار النعمانیة 1/63)، و آنها ادعا میکنند که حفصه دختر عمر (رضی الله عنهما) مانند پدرش منافق و پلید بوده است، بلکه کافر بوده است! – والعیاذ بالله –
ما از ایشان می پرسیم:
1. آیا پیامبر (صلی الله علیه وسلم) ما را به آن دستور نداده که همسر شایستهای انتخاب کنیم و با افراد خوب فامیل شویم و از آنها زن بگیریم و به آنها زن بدهیم؟
2. آیا تو برای خودت میپسندی که داماد کسی بشوی که حرامزاده است؟!
3. آیا به نظر شما پیامبر (صلی الله علیه وسلم) داماد کسی میشود که حرامزاده است؟!
4. آیا پیامبر (صلی الله علیه وسلم) برای خودش همسری فاسد و منافق را میپسندد؟!
سوگند به خدا که شما به پیامبر( صلی الله علیه وسلم) و اصحاب (رضوان الله علیهم) تهمت میزنید، و چیزهایی برای آنها میپسندید که برای خودتان نمیپسندید!!
خویشاوندی رسول الله(ص) با عمر فاروق(رض)
باز هم با پیروان مولایمان سیدنا علی (ع) هستیم و اکران بخشی دیگر از دروغ های جناب آقای عثمان وهابی.
ما در عجبیم که چرا شما خود را اهل سنت می دانی، اما به صورت نامحسوس این همه توهینات وقیح و زشت به اهل سنت می کنید.
شما در ابتدا ادعا نمودید که شیعه معتقد است که عمر فرزند یک زن بدکاری بوده است، دوست عزیز ان کسانی که به این موضوع اعتقاد دارند که عمر حلال زاده نیست، اول خودش شخص عمر است و دوم علمای اهل سنت و ما از شما خواهش داریم که برای رسیدن به اهداف شومتان اینقدر به شیعیان توهین نکنید.
درخواست عمر بن خطاب بر عدم مشخص شدن پدرش:
وأخرج الفریابی وابن جریر وابن مردویه عن أبی هریرة قال «خرج رسول الله (صلى الله علیه وسلم) وهو غضبان محمار وجهه حتى جلس على المنبر ، فقام إلیه رجل فقال : أین آبائی؟ قال : فی النار . فقام آخر فقال : من أبی؟ فقال : أبوک حذافة . فقام عمر بن الخطاب فقال : رضینا بالله رباً ، وبالإسلام دیناً ، وبمحمد نبیاً ، وبالقرآن إماماً ، إنا یا رسول الله حدیث عهد بجاهلیة وشرک ،والله أعلم مَنْ آباؤنا ، فسکن غضبه ، ونزلت هذه الآیة {یا أیها الذین آمنوا لا تسألوا عن أشیاء} » .
«روزی پیامبر (ص) در حالی که غضبناک بودند، بر روی منبر نشستند سپس مردی به سمت ایشان امد و سوال کرد، یا رسول الله پدرم کجاست؟ فرمودند در جهنم و سپس پرسید پدرم کیست؟ رسول خدا فرمودند: حذافه در این هنگام، عُمَر گفت: ما به پروردگار ایمان داریم و اسلام را به عنوان دین خود پذیرفته ایم و به محمّد (ص) نیز به عنوان رسول خدا اعتقاد داریم! ا به تازگی از جاهلیّت و شرک به اسلام در آمده ایم؛ و خداوند داناتر است که پدران واقعی ما کیستند و ایه نازل شد: ای کسانیکه ایمان آورده اید، سؤال نکنید ازچیزهائی که اگر واقعیّت آنها برای شما برملا گردد، ناراحت می شوید.»
وهمچنین عمر بن خطاب می گوید:
«أیها الناس ! تعلموا أنسابکم أرحامکم ولایسألنی أحد ما وراء الخطاب.»
ای مردم ! نسب خود را یاد بگیرید و کسی از قبل از خطاب از من سئوال نکند.
تاریخ المدینة المنورة ،ج 3 ،ص 797 .
البته این مسئله دارای کثرت روایت بوده که بنده به علت جلوگیری از اتلاف وقت به یک نمونه از ان اشاره کرده ام.
حال سوال پیش می آید ترس عمر از اینکه پدرش فاش شود چه بوده؟
جوابش را بن کثیر (اسماعیل بن عُمَر بن کثیر، مُتَوَفّای 774 ق)، مورّخ و مفّسر و مُحدِّث شافعی مذهب، در کتاب سیرَهُ رُسُولِ اللهِ (ص) یا السّیرَهُ النَّبَویَّه (ج 1/ص153) (چاپ دارُالمَعرِفَه-بَیرُوت)، به نقل از زُبَیربن بَکّار (قاضی مکّه و نَسَب شناس سُنّی مذهب معروف – متوفّای 256ق) و محمّد بن اسحاق (بن یسار مَدَنی-متوفای 151ق- نخستین سیره نویس نبوی و محدّث مشهور، مدفون در بغداد- نزدیک قبر ابوحنیفه)، تصریح می کند
وکان الخطاب والد عمر بن الخطاب عمه وأخاه لامه، وذلک لان عمرو بن نفیل کان کان قد خلف على امرأة أبیه بعد أبیه، وکان لها من نفیل أخوه الخطاب.قاله الزبیر ابن بکار ومحمد بن إسحاق.
خطاب، پدر عمر بن خطاب و نیز عموی او و نیز برادر اُمّی(=مادری) او بوده است(!!)؛ زیرا عَمروبن نُفَیل (برادر خطّاب و عمومی اصلی عُمَر) پس از درگذشت نُفَیل (پدربزرگ عُمَر)، زن پدر خود را به عقد در آورده و این زن همان مادر خطاب (پدر عمر) بوده است و در واقع مادر عمر هم خواهرش هست و هم مادرش
حال دیدیم که هم علمی اهل سنت این موضوع را تصحیح نموده اند و هم خود عمر.
جناب ،بنده اصلا علاقه ای به نشان دادن این موضوع نداشتم، اما خودتان موجبات افشای ان را فراهم کردید. افاضه دیگری داشته ایدکه عمر شخص مفعولی بوده، این موضوع را هم علمای شما تصریح داشته اند.دوست عزیز حال نیازی به این همه الله اکبر و استغفر الله نیست.
بخاری در کتابش(که به صحیح بخاری معروف است) چاپ هند چنین نگاشته است: کان سیدنا عمر مأبوناً و یتداوی بماء الرجال یعنی: آقای ما عمر ابنه ای بود و بواسطه آب مردان(منی) آن را معالجه می نمود اما این مطلب در چاپ های کنونی حذف شده است ،اما در کتاب طبقات الکبری، جلد 3 ،صفحه 289 این مطلب امده است .
قال: أخبرنا إسحاق بن یوسف الأزرق و محمد بن عبد الله الأنصاری و هوذة بن خلیفة قالوا: أخبرنا ابن عون عن محمد بن سیرین قال: قال عمر بن الخطاب: ما بقی فی شیء من أمر الجاهلیة إلا أنی لست أبالی إلى أی الناس نکحت و أیهم أنکحت.
یک خصلت از جاهلیت در من مانده و آن این است که فرقی ندارد فاعل باشم یا مفعول.