عمر بن خطاب از نگاه اهلش قسمت اول
آنچه در کتب اهل سنت آمده از این قرار است برخى از عالمان اهل تسنن؛ از جمله شمس الدین ذهبى در تاریخ الإسلام، محمد بن سعد در لطبقات الکبرى و... نقل کردهاند که پس از اطلاع عمر بن خطاب از اسلام آوردن داماد و خواهرش، به خانه آنها آمد و شوهر خواهرش را مورد ضرب و شتم قرار داد، خواهرش براى دفاع از شوهرش مداخله کرد، عمر چنان با مشت به صورت او کوبید که خون از تمام صورتش جارى شد.
فمشى عمر فأتاهما وعندهما خباب فلما سمع بحس عمر توارى فی البیت فدخل فقال: ما هذه الهینمة؟ وکانوا یقرءون طه قالا: ما عدا حدیثا تحدثناه بیننا قال: فلعلکما قد صبأتما؟ فقال له ختنه: یا عمر إن کان الحق فی غیر دینک؟ فوثب علیه فوطئه وطئا شدیدا فجاءت أخته لتدفعه عن زوجها فنفحها نفحة بیده فدمی وجهها.
عمر نزد آن دو (خواهر و همسر خواهرش) رفت؛ خباب نیز آنجا بود و هنگامی که احساس کرد عمر به آن جا مىآید، در خانه پنهان شد؛ عمر گفت: این سر و صداها چیست؟ ـ آنان سوره طه را تلاوت مىکردند ـ پاسخ دادند: چیزى جز سخنانى که به هم مىگفتیم نبود؛ عمر گفت: شاید شما از دین بیرون رفتهاید؟ شوهر خواهرش پاسخ داد: اى عمر؛ اگر حق در غیر دین تو باشد چه خواهى کرد؟عمر به او حمله کرد و او را لگد کوب نمود، خواهرش آمد تا از شوهرش دفاع کند؛ اما عمر با دست بر صورت او کوبید که صورتش خونین شد.
النمیری البصری، أبو زید عمر بن شبة (متوفای262هـ)، تاریخ المدینة المنورة، ج 1، ص 348، تحقیق علی محمد دندل ویاسین سعد الدین بیان، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1417هـ-1996م؛ البلاذری، أحمد بن یحیى بن جابر (متوفای279هـ)، أنساب الأشراف، ج 3، ص 386؛ المقدسی الحنبلی، أبو عبد الله محمد بن عبد الواحد بن أحمد (متوفای643هـ)، الأحادیث المختارة، ج 7، ص 141، تحقیق عبد الملک بن عبد الله بن دهیش، ناشر: مکتبة النهضة الحدیثة - مکة المکرمة، الطبعة: الأولى، 410هـ؛ الذهبی، شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفای748هـ)، تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام، ج 1، ص 174، تحقیق د. عمر عبد السلام تدمرى، ناشر: دار الکتاب العربی - لبنان/ بیروت، الطبعة: الأولى، 1407هـ - 1987م؛ العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل (متوفای852 هـ)، المطالب العالیة بزوائد المسانید الثمانیة، ج 17، ص 259، تحقیق: د. سعد بن ناصر بن عبد العزیز الشتری، ناشر: دار العاصمة/ دار الغیث - السعودیة، الطبعة: الأولى، 1419هـ .
ابن کثیر دمشقى نیز این گونه نقل مىکند:
فقامت إلیه أخته فاطمة بنت الخطاب لتکفه عن زوجها فضربها فشجها.
فاطمه دختر خطاب آمد تا از شوهرش دفاع کند،عمر آن چنان او را زد که سرش شکست!
القرشی الدمشقی، إسماعیل بن عمر بن کثیر أبو الفداء (متوفای774هـ)، البدایة والنهایة، ج 3، ص 80، ناشر: مکتبة المعارف – بیروت.
عمر، فرزندش را به خاطر پوشیدن لباس زیبا کتک زد: خشونتهاى عمر منحصر به زنان نمىشد؛ بلکه حتى کودکان خردسال نیز طعم تازیانه معروف عمر را چشیدهاند.
معمر بن راشد در الجامع، عبد الرزاق صنعانى در المصنف و جلال الدین سیوطى در تاریخ الخلفاء مىنویسند:
دَخَلَ ابنٌ لِعُمَرَ بنِ الْخَطَّابِ (رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا) عَلَیهِ وَقَدْ تَرَجَّلَ وَلَبِسَ ثِیَابَاً حِسَانَاً، فَضَرَبَهُ عُمَرُ بِالدرَّةِ حَتَّى أَبْکَاهُ، فَقَالَتْ لَهُ حَفْصَةُ (رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا): لَمْ یَکُنْ فَاحِشاً، لِمَ ضَرَبْتَهُ؟ قَالَ: رَأَیْتُهُ قَدْ أَعْجَبَتْهُ نَفْسُهُ فَأَحْبَبْتُ أَنْ أُصَغرَهَا إِلَیْهِ.
از عکرمه بن خالد نقل شده است که گفت: پسر عمر نزد پدرش رفت؛ در حالى که لباس زیبا و خوبى پوشیده بود، عمر آن قدر او را با تازیانه زد تا به گریه افتاد،
حفصه گفت: او که کار بدى نکرده، چرا او را کتک مىزنى؟
عمر گفت: احساس کردم که از پوشیدن لباس دچار غرور شده است و خواستم غرورش را بشکنم.
الأزدی، معمر بن راشد (متوفای151هـ)، الجامع، ج 10، ص 416، تحقیق: حبیب الأعظمی، ناشر: المکتب الإسلامی - بیروت، الطبعة: الثانیة، 1403هـ؛ الصنعانی، أبو بکر عبد الرزاق بن همام (متوفای211هـ)، المصنف، ج 10، ص 416، تحقیق حبیب الرحمن الأعظمی، ناشر: المکتب الإسلامی - بیروت، الطبعة: الثانیة، 1403هـ؛
السیوطی، عبد الرحمن بن أبی بکر (متوفای911هـ)، تاریخ الخلفاء، ج 1، ص 142، تحقیق: محمد محی الدین عبد الحمید، ناشر: مطبعة السعادة - مصر، الطبعة: الأولى، 1371هـ - 1952م.
این کودک خردسال چه گناهى کرده بود که این چنین مورد ضرب و شتم عمر قرار مىگیرد؟
آیا لباس نو پوشیدن نوجوان حرام است؟
آیا یک کودک حق ندارد لباس نو بپوشد و خوشحال باشد؟