عمر بن خطالب و نسبت هذیان به رسول الله (ص)
حدثنا: إبراهیم بن موسى، حدثنا : هشام ، عن معمر وحدثنی : عبد الله بن محمد ، حدثنا : عبد الرزاق ، أخبرنا : معمر ، عن الزهری ، عن عبید الله بن عبد الله عن بن عباس (ر) قال : لما حضر رسول الله (ص) وفی البیت رجال فیهم عمر بن الخطاب قال النبی (ص) :هلم أکتب لکم کتاباًً لا تضلوا بعده ، فقال عمر : أن النبی (ص) قد غلب علیه الوجع وعندکم القرآن حسبنا کتاب الله.
از عبد الله از بن عباس گفت: وقتی که رسول خدا به محضر وفات رسیدند و در منزلش مردانی بودند که عمر بن الخطاب بین آنها بود و رسول خدا (ص) گفت: می خواهم کتابی را برای شما بنویسم که بعد از آن گمراه نشوید، عمر گفت: همانا رسول خدا مرض(درد) بر او غلبه کرده و کتاب خدا را دارید و کتاب خدا کافی است.
مصادر:
صحیح البخاری: باب قول المریض قوموا عنی: ج 17 ،ص 417 ،ح 5237 .
صحیح مسلم: باب ترک الوصیة لمن لیس له شیء یوصی فیه: ج 8 ،ص 414 ،ح 3091 .
مسند أحمد بن حنبل، ج4،ص356، حدیث 2992 .
البته مصادر بسیار زیاد است که بنده به همین ها بسنده میکنم.
اسنادی که لفظ هجر به معنای هذیان نیز امده را می توانید در ادرس های زیر پیدا کنید.
صحیح البخاری _ ابوعبدالله محمد ابن اسماعیل البخاری (متوفی256) ج 1 ،ص 36 ،ح 114، کتاب العلم باب کتابه العلم.
صحیح البخاری_ ابوعبدالله محمد ابن اسماعیل لبخاری(متوفی256) ج 4 ،ص 31 ،ح 3053 ،کتاب الجهاد والسیر باب هل یستشفع الی اهل الذمه و معاملتهم.
صحیح البخاری _ابوعبدالله محمد ابن اسماعیل البخاری (متوفی256) ج4، ص 66،ح 3168 ،کتاب الجزیه باب اخراج الیهود من جزیره العرب.
صحیح البخاری _ابوعبدالله محمد ابن اسماعیل البخاری (متوفی256) ج 5 ،ص 137 ،ح4431 ،کتاب المغازی باب المرض النبی و وفاته.
صحیح البخاری _ابوعبدالله محمد ابن اسماعیل البخاری (متوفی256) ج 8 ،ص 161، ح 7366 ،کتاب الاعتصام با الکتاب و السنه باب کراهیه الخلاف .
ما به نمونه ای از نسبت هزیان اشاره ای می کنیم:
عَنِ ابْنِ عَبَّاس (رضى الله عنهما)أَنَّهُ قَالَ یَوْمُ الْخَمِیسِ، وَمَا یَوْمُ الْخَمِیسِ ثُمَّ بَکَى حَتَّى خَضَبَ دَمْعُهُ الْحَصْبَاءَ فَقَالَ اشْتَدَّ بِرَسُولِ اللَّهِ (صلى الله علیه وسلم) وَجَعُهُ یَوْمَ الْخَمِیسِ فَقَالَ " ائْتُونِی بِکِتَاب أَکْتُبْ لَکُمْ کِتَابًا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدَهُ أَبَدًا. فَتَنَازَعُوا وَلاَ یَنْبَغِی عِنْدَ نَبِیّ تَنَازُعٌ فَقَالُوا هَجَرَ رَسُولُ اللَّهِ (صلى الله علیه وسلم. (
ابن عباس مىگفت: روز پنجشنبه وچه روزى بود آن روز وگریه کرد که اشک چشمش سنگریزه هارا خیس کرد، سپس گفت: روز پنجشنبه درد بر رسول خدا (ص) شدید شد، فرمود: کاغذى بیاورید تا براى شما چیزى بنویسم که هرگز گمراه نشوید، حاضران اختلاف کردند؛ در حالیکه چنین عملى درحضور پیامبر خدا شایسته وسزاوار نبود، گفتند: او بیمار است و هزیان مىگوید.
البخاری الجعفی، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله (متوفای256هـ)، صحیح البخاری، ج 3، ص 1111، ح2888، کتاب الجهاد والسیر، بَاب جَوَائِزِ الْوَفْدِ هل یُسْتَشْفَعُ إلى أَهْلِ الذِّمَّةِ وَمُعَامَلَتِهِمْ، تحقیق د. مصطفى دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة - بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987 .
ابن اثیر در النهایة مىنویسد:
أهْجَر فی منطقه یُهجِر إهجارا: إذا أفحش، وکذلک إذا أکثر الکلام فیما لا ینبغی...والقائل کان عمر.
أهَجَرَ، یعنى سخنان ناشایست گفت، و همچنین هنگامى که بیش از اندازه در آن چه شایسته و سزاوار نیست سخن بگوید. گوینده این سخن عمر بن خطاب بوده است.
الجزری، أبو السعادات المبارک بن محمد (متوفای606هـ)، النهایة فی غریب الحدیث والأثر، ج 5، ص 244، تحقیق طاهر أحمد الزاوى - محمود محمد الطناحی، ناشر: المکتبة العلمیة - بیروت - 1399هـ - 1979م.
الأفریقی المصری، محمد بن مکرم بن منظور (متوفای711هـ)، لسان العرب، ج 5، ص 254، ناشر: دار صادر - بیروت، الطبعة: الأولى.
شایان ذکر است در شرح صحیح بخاری از ابن بطال امده است، کسی که در جریان حیث قرطاس قول حسبنا کتاب الله را سر داده، تنها عمر بن خطاب است.
قول عمر : حسبنا کتاب الله.
شرح صحیح البخاری لابن بطال، ج 1، ص 189، اسم المؤلف: أبو الحسن علی بن خلف بن عبد الملک بن بطال البکری القرطبی الوفاة: 449هـ ، دار النشر : مکتبة الرشد - السعودیة / الریاض - 1423هـ - 2003م ، الطبعة : الثانیة ، تحقیق : أبو تمیم یاسر بن إبراهیم.
عینى در شرح صحیح بخارى در این باره مىگوید:
هذه العبارات کلها فیها ترک الأدب والذکر بما لا یلیق بحق النبی (صلى الله علیه وسلم)، ولقد أفحش من أتى بهذه العبارة.
این سخنان و تعبیرها همگى حکایت از بیادبى نسبت به پیامبر خدا است که شایسته نبود باآن حضرت این چنین سخن بگویند و کسى که این چنین سخن گفته است، بزرگترین جسارت را کرده است.
العینی، بدر الدین محمودبن أحمد (متوفای855هـ)، عمدة القاری شرح صحیح البخاری، ج 14، ص 298، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.
در نتیجه با این احادیث صحیح معتبر اثبات می شود که عمر بن خطاب به پیغمبر نسبت هذیان و بیماری و مرض و درد می زند و کسی که دچار این نابسامانی می شود یقینا به لحاظ روحی و روانی نمی تواند ایمن باشد و یقینا از مهمل بافی نمی تواند مصون باشد. در صورتی که قران اذعان بر عصمت رسول الله (ص) دارد و حال ما در حیران این هستیم که چگونه گوینده حسبنا کتاب الله پیرو ان نیست و حال در پست های اینده از منظر سنت و قران اثبات خواهیم نمود که کسانی که خلاف دستور رسول حرکت می کنند چه جایگاهی دارند.