منهاج البدعه الامویه

 
اول روایت را یک‌بار دیگر مرور کنیم.
در کتاب صحیح مسلم:
«...فقَالَ أَبُو بَکْرٍ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ) مَا نُورَثُ مَا تَرَکْنَاهُ صَدَقَةٌ فَرَأَیْتُمَاهُ کَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا وَاللَّهُ یَعْلَمُ إِنَّهُ لَصَادِقٌ بَارٌّ رَاشِدٌ تَابِعٌ لِلْحَقِّ ثُمَّ تُوُفِّیَ أَبُو بَکْرٍ وَأَنَا وَلِیُّ رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ) وَوَلِیُّ أَبِی بَکْرٍ فَرَأَیْتُمَانِی کَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا وَاللَّهُ یَعْلَمُ إِنِّی لَصَادِقٌ بَارٌّ رَاشِدٌ تَابِعٌ لِلْحَقِّ...»
عمر بن خطاب در ماجرای طولانی در جمعی از صحابه در مورد قضیه فدک ، خطاب به عباس عموی پیامبر و امیرمومنان علی میفرماید: وقتی که ابوبکر خلیفه شد گفت که رسول خدا گفته ما ارث نمی‌گذاریم هرچه از ما می‌ماند صدقه است ! پس رای و نظر شما دو نفر (علی و عباس) در مورد ابوبکر این بود که او کذاب و گناه‌کار و حیله گر و خائن است ! در حالی‌که خدا می‌داند او تابع حق بود! و زمانی‌که ابوبکر مرد و من خلیفه شدم باز رای و نظر شما دو نفر در مورد من این بود که من (یعنی خود عمر بن خطاب) کذاب و گناه‌کار و و حیله گر و خائن هستم ولی به‌خدا من پیرو حق بودم!
لینک روایت:

http://library.islamweb.net/newlibrary/display_book.php?bk_no=1&ID=823&idfrom=3372&idto=3374&bookid=1&startno=2#docu 

وهابی می‌گوید:عباس نیز در اول همین روایت، همین هارا به امیرمومنان گفته است!
در پاسخ می‌گوییم:
اولاـ این به ما چه ربطی دارد؟ آن چیزی که برای ما حائز اهمیت است اعتقاد امیرمومنان در مورد خلفاست که در آنها صفات منافق خالص می‌دانسته است.حال عقیده عباس برای ما اهمیتی ندارد، بلکه ما پیرو امیرمومنان هستیم و امیرمومنان این اعتقادات را برای ابوبکر و عمر داشته است.
شما مدعی هستید صحابه باهم رفیق بودند و از گل نازک تر بهم نمی‌گفتند و در فیلم هایتان هم  همین ها را سناریو کردید برای ملت.حالا در روایات صحیحه این جماعت می‌بینیم که صحابه به این صورت به هم فحش می‌دادند. 
این تناقض را هم باید خودت پاسخ دهی.
ثانیاـ رسول الله فرمود علی با حق است و حق با علی است ، حال عباس بگوید علی دروغ‌گو است ، برای ما قول رسول الله ارزشمند است که می‌فرماید حق همیشه با علی است نه قول عباس.وهابی گفته است که در این روایت عمر، یک سری قسم خورد و حاضرین را قسم داد و حضار قبول کردند و فلان.
پاسخ 
این روایت اگر قابل توجیه بود ، بزرگترین محدث شما بخاری دست به تحریفش نمی‌زد!
دوستان دقت کنید در روایت صحیح مسلم این لفظ وارد شده است که امیرمومنان این صفات را در ابوبکر و عمر قائل بوده است.
متن روایت در صحیح مسلم:
«قال ابوبکر انا ولی رسول الله فرایتماه کاذبا آثما غادرا خاینا واله یعلم انه لصادق بار راشد تابع للحق ثم توفی ابوبکر و قلت انا ولی رسول الله و ولی ابی بکر ، فرایتمانی کاذبا آثما غادرا خاینا والله یعلم انی لصادق بار راشد تابع للحق.»
اما بخاری نیز دقیقا همین روایت را نقل می‌کند. ولی دستان امانت‌دارش باعث شده‌اند که این‌گونه الفاظ روایت را تغییر دهد تا مسلمانان آگاه نشوند که خلیفه چهارم اهل سنت چه اعتقاداتی درمورد خلیفه اول و دومشان داشته است.
به متن روایت در بخاری دقت کنید:
«علی وعباس تزعمان أن أبا بکر کذا وکذا.»
 یعنی (نظر علی و عباس در مورد ابوبکراین بود که او این‌چنین و آن‌چنان است !)
و در مورد عمر که به کل از متن روایت حذف کرده است و حتی همین لفظ کذا و کذا را برای عمر نیاورده.
 لینک روایت در بخاری:

http://library.islamweb.net/newlibrary/display_book.php?flag=1&bk_no=0&bookhad=5043 

بزرگترین محدث شما این روایت را غیرقابل توجیه میداند و مجبور شده است، دست به تحریفش بزند. حالا تو خودت را از بخاری اعلم می‌دانی و می‌خواهی ماست مالی کنی؟!
البته مسلم و عبدالرزاق ، با نقل کامل روایت، استادشان بخاری و خلفایشان را رسوا کردند. 
آیا در اینجا نیز پای ابن سبا درمیان بوده؟
طبق صحیح ترین روایات این جماعت ، امیرمومنان جلودار روافض بوده و بدعت های ابوبکر و عمر و عثمان را رفض می‌کرده است. پس موسس و صاحب این عقیده خود امیرمومنان علی تاج سر ابوبکر و عمر و محبانشان است.