لقب های ابوبکر
متن شبهه:
نگاهی گذرا بر لقب های حضرت ابوبکر صدیق
ابوبکر با نامهای متعددی صدا زده میشدند. بیابید بنگریم که چه کسی و در چه جایی این لقبها را به ایشان نسبت دادند:
عتیق:
این لقب را پیامبر اکرم (صلی الله علیه وسلم) به ایشان نسبت دادند. رسول اکرم (صلی الله علیه وسلم) ، در حق حضرت صدیق(رضی الله عنه) فرمودند:" أنت عتیق الله من النار". (1)
(خداوند تو را از آتش جهنم رهایی بخشیده است.)
پس از این فرموده گهربار رسالت، حضرت صدیق به این لقب زیبا "آزاد شده" متصف شدند.
صدیق:
این لقب نیز از هدایای گرانبهای حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه وسلم) به اوست. حضرت أنس بن مالک میفرمایند: روزی پیامبر اکرم (صلی الله علیه وسلم) به همراهی حضرت ابوبکر، و حضرت عمر، و حضرت عثمان بالای کوه احد رفته بودند که کوه به لرزه افتاد. رسول اکرم (صلی الله علیه وسلم) فرمودند:" أحد آرام باش! بالای تو یک پیامبر و یک صدیق و دو شهید قرار دارند".(2)
لقب "صدیق" – به خاطر تصدیق – و تأیید و باور کردن و راست پنداشتن – بیش از حدشان از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وسلم) به ایشان داده شد.
مادر مؤمنان؛ حضرت عائشه(رضی الله عنها)میفرمایند: چون شب معراج پیامبر اکرم (صلی الله علیه وسلم) پس از سفری خارق العاده به مسجد اقصی برده شد، صبح آنروز آن حضرت (صلی الله علیه وسلم) ، حکایت سفرشان را برای مردم تعریف فرمودند. اهل مکه چون این سخن را از پیامبر (صلی الله علیه وسلم) شنیدند دویده خود را به حضرت ابوبکر رسانده گفتند: برو از رفیقت خبر بگیر، او ادعا میکند که همین دیشب به بیت المقدس رفته و بازگشته"؟!
حضرت ابوبکر از آنها پرسیدند:«وقد قال ذلک؟»: آیا واقعا ایشان چنین حرفی زده اند؟
آنها با نیشخند و تمسخر گفتند: بله، واقعا او چنین ادعایی میکند.
حضرت ابوبکر(رضی الله عنه) فورا و بدون هیچ تردیدی فرمودند:«لئن قال ذلک فقد صدق»: "اگر واقعا ایشان چنین سخنی گفته اند، حرفشان کاملا درست است".
آنها با تعجب گفتند: آیا واقعا تو این سخن را باور میکنی که او – پیامبر اکرم (صلی الله علیه وسلم) – یک شبه به بیت المقدس رفته، و قبل از طلوع آفتاب از آنجا بازگشته است؟
حضرت ابوبکر (رضی الله عنه) فرمودند: «نعم، إنی لأصدقه فیما هو أبعد من من ذلک ، أصدقه بخبر السماء فی غدوة أو روحة»
[ آری، من این سخن را تأیید می کنم چرا که من ایشان را در مسائلی بسیار شگفت انگیزتر نیز تصدیق میکنم، و باور دارم که صبح و شام از آسمان به ایشان خبر میرسد].
بنا بر همین تصدیق بی مانندشان لقب "صدیق" به ایشان نسبت داده شد. (3)
ایشان علاوه بر آنچه ذکر گردید، القاب دیگری از جمله "أتقی" – پرهیزکارترین – و "أواه" – توبه گذارترین – و غیره دارند.
(1) نگا: الإحسان فی تقریب صحیح ابن حبان: 15/280. (2) صحیح بخاری، حدیث:3675. (3) المستدرک، اثر/ الحاکم: 3/ 62، 63.
پاسخ:
شبکه وهابیها دست به یک عملیات انتخاری زده و سه فضیلت برای ابوبکر نقل می کند که باید ببینیم نظر علمای وهابی در باره ان چیست؟
روایت اولا همان فضیلت ابوبکر عتیق الله من نار است.
2668- وسألتُ أَبِی عَنْ حدیثٍ رَوَاهُ حَامِدُ بْنُ یَحْیَى البَلْخی (2) ، عَنْ سُفیان بْنِ عُیَینة، عَنِ زِیَادِ بْنِ سَعْدٍ، عَنْ عَامِرِ بن عبد الله بْنِ الزُّبَیر، عَنْ أَبِیهِ؛ قَالَ: کان اسمُ أبی بکر: عبد الله بْنُ عُثْمَانَ، فَلَمَّا قَالَ رسولُ الله (ص) : أَنْتَ عَتِیقُ اللهِ مِنَ النَّارِ؛ سُمِّیَ عَتِیقًا؟قَالَ أَبِی: هَذَا حدیثٌ باطِلٌ .
الکتاب: العلل لابن أبی حاتم المؤلف: أبو محمد عبد الرحمن بن محمد بن إدریس بن المنذر التمیمی، الحنظلی، الرازی ابن أبی حاتم (المتوفى: 327هـ) تحقیق: فریق من الباحثین بإشراف وعنایة د/ سعد بن عبد الله الحمید و د/ خالد بن عبد الرحمن الجریسی الناشر: مطابع الحمیضی الطبعة: الأولى، 1427 هـ - 2006 م – ج 6 ص 460 – 461.
http://shamela.ws/browse.php/book-1350#page-3812
این روایت را که عالم شما می گوید:«هذه حدیث باطل» روایتی است باطل.حالا شما به روایتی باطل می خواهید احتجاج کنید؟ایا مذهب شما بر اباطیل استوار است؟
متاسفانه عالم رجالی شما روایت را فضیلت نمی داند،بلکه رذیلت می داند:
تصاویر کتاب:
http://uupload.ir/files/c31i_photo_2017-03-23_02-08-07.jpg
http://uupload.ir/files/6u1c_photo_2017-03-23_02-08-15.jpg
http://uupload.ir/files/74pu_photo_2017-03-23_02-08-17.jpg
http://uupload.ir/files/cb79_photo_2017-03-23_02-08-20.jpg
پاسخ به روایت دوم:
3399-حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ بَشَّارٍ حَدَّثَنَا یَحْیَى عَنْ سَعِیدٍ عَنْ قَتَادَةَ أَنَّ أَنَسَ بْنَ مَالِکٍ (رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ) حَدَّثَهُمْ
أَنَّ النَّبِیَّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ) صَعِدَ أُحُدًا وَأَبُو بَکْرٍ وَعُمَرُ وَعُثْمَانُ فَرَجَفَ بِهِمْ فَقَالَ اثْبُتْ أُحُدُ فَإِنَّمَا عَلَیْکَ نَبِیٌّ وَصِدِّیقٌ وَشَهِیدَانِ.
اول که می گوید انس به انها روایت کرد(حدثهم)، در صورتی که به یک نفر روایت کرده است. ان هم قتاده است، این دروغ اول.
بعد در ادامه می گوید، پیغمبر و ابوبکر و عمر و عثمان از کوه احد بالا رفتند و کوه لرزید و پیغمبر گفت ای احد ارام باش فقط بر روی تو یک نبی و صدیق و دو شهید است.
دروغ شاخدارش اینجاست که انس می گوید چهار نفر از کوه بالا رفتند ،پیغمبر ابوبکر عمر و عثمان یعنی انس بالا نرفت و پایین کوه بود. حالا چطوری صدا را شنید که پیغمبر فرمود ای کوه ارام باش و بر روی تو یک نبی ........ ؟
بماند که سند این روایت هم ضعیف است.
اما روایت سوم که گفتند پیامبر شب معراج رفته بود و در انجا ثابت شد که ابوبکر صدیق است.
اولا. این روایت هم هیچ ارزشی ندارد. زیرا ناقل ان عایشه است و طبیعی است که عایشه برای پدرش جعل فضیلت کند.حال انکه عایشه اصلا ارزش نقل روایت ندارد به اقرار ابوهریره.
روزی عایشه ابوهریره را به منزل خود دعوت کرد :
عن عائشة، انها دعت أبا هریرة، فقالت له: یا أبا هریرة! ما هذه الأحادیث التی تبلغنا انک تحدث بها عن النبی (صلى الله علیه و آله)؟ هل سمعت الا ما سمعنا و هل رأیت الا ما رأینا؟ قال: یا أماه! انه کان یشغلک عن رسول الله (صلى الله علیه و آله) المرآة و المکحلة و التصنع لرسول الله (صلى الله علیه و آله) و انى و الله ما کان یشغلنی عنه شئ *هذا حدیث صحیح الاسناد و لم یخرجاه*
عایشه به ابوهریره گفت: ای ابوهریره! این احادیث چیست که تو از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در بین مردم منتشر میکنی؟ مگر تو غیر از آن چیزی که ما شنیدیم و دیدیم، چیز دیگری هم شنیدی و دیدی؟ ابوهریره گفت: ای مادر! شما که مشغول بودید و در یک دست آینه و در دست دیگر سرمه داشتی و برای پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) خود را آرایش میکردی؛ ولی من مشغول بودم و کارم جمع کردن حدیث بود. (حاکم نیشابوری: این حدیث صحیح است بنابر شرط صحیح بخاری و صحیح مسلم ولی آن دو نیاوردهاند.)
اصلا عایشه به اقرار ابوهریره کارش جمع اوری روایت نیست. لذا اقوال او شاذ و باطل است.
ثانیا. در بین این روایت،راویانی هستند که به شدت ضعیف اند و از انجایی که روایات اهل سنت ارزش بررسی ندارد ،ما فقط یکی را مورد بررسی قرار می دهیم.
راوی محمد بن کثیر بن أبى عطاء الثقفى:
قال المزی فی تهذیب الکمال :
(د .ت. س) :محمد بن کثیر بن أبى عطاء الثقفى،مولاهم،أبو یوسف الصنعانى،نزیل المصیصة .
و ذکر أبو جعفر العقیل أنه من صنعاء دمشق .و قال أبو محمد ابن الأکفانى: إنه من مصیصة دمشق.و لیس بشىء . اهـ .
و قال عبد الله بن أحمد بن حنبل : ذکر أبى محمد بن کثیر فضعفه جدا ، و ضعف حدیثه عن معمر جدا ، و قال : هو منکر الحدیث ، و قال یروى أشیاء منکرة .
دو نکته است. اولا. در باره او گفته اند«لیس بشی» و ثانیا. احمد بن حنبل گفته است که روایات او از معمر به ضدت ضعیف است و همچنین او شدیدا ضعیف است و اضافه بر اینکه منکر الحدیث هم است که اینها از مراتب جرح و باطل شدن روایت است.
وأردى عبارات الجرح:
وفیه نظر، وهالک (2)، وساقط، ثم واه بمرة، ولیس بشئ، وضعیف جدا.
وضعفوه.
ضعف.
یعرف وینکر (5).
الکتاب : میزان الاعتدال ،ج 1، ص 4.
متاسفانه این روایت هم باطل شد.
به راستی اهل سنت یک روایت با سند صحیح برای فضائل خلفا ندارند؟
وقتی علمای شما اقرار کرده اند که یک فضیلت برای ابوبکر ندارید و همه اش جعلی است، دیگر شما چه ادعایی دارید؟
حافظ ابن جوزی در این باره میگوید :
قد تعصب قوم لا خلاق لهم یدعون التمسک بالسنه قد وضعوا لابی یکر فضائل ...
گروهی بی اهمیت که مدّعی تمسک به سنت می باشند از روی تعصب دست به جعل فضائل برای ابوبکر زده اند .
الموضوعات – ج 1 – ص303 .