منهاج البدعه الامویه

اقایان می گویند در کتاب اعیان الشیعه امده پیامبر مهمان‌سرا داشته است، خوب اگر داشته سند این روایت را محبت کنید به ما نشان دهید ببینیم ایا روایت دارای اصل و اساس است یا از زیر لحاف عایشه روایت را اورده اید؟!
وهابی می گوید : فَرَأَتْنِی جَارِیَةٌ لِعَائِشَةَ فَأَخْبَرَتْهَا
«کنیز عایشه من را دید و عایشه را خبردار کرد.»
آیا کنیز عایشه  خولانی را در خانه عایشه دیده است؟اگر نزد عایشه  او را دیده بود، دیگر نیازی نبوده برای عایشه  خبر ببرد.
در ادامه روایت ،خولانی می‌گوید:
قَالَ قُلْتُ رَأَیْتُ مَا یَرَى النَّائِمُ فِى مَنَامِهِ
«در خواب چیزی را دیدم که سایر مردم می‌بینند.»
توجه داشته باشید می‌گوید «در خواب نه در بیداری ...» 
 پاسخ شیعه:
یک سوالی می کنی که بچه 5 ساله هم جوابت را می دهد، خوب نادان کنیز عایشه، خولانی را دم در دیده است دیگر لذا می گوید به عایشه خبر می دهم، گویا شما فکر کرده اید عایشه خانه ندارد و خانه اش هم در ندارد! مگر از منظر شما وهابی ها، عایشه وسط خیابان چادر می زده و می خوابیده است!؟ وقتی در یک خانه زندگی می کرده ، خولانی پشت در بوده لذا کنیزش هم او را در ورودی خانه عایشه دیده مگر کسی خانه شما را زنگ می زند همه می روید پشت در یا یک نفر می رود؟ 
اما ادعا کردند که خولانی در خواب جنب شده، در حالی که در روایت مسلم اصلا سخن از خواب نیست. بلکه می گوید بلافاصله بعد از اینکه بر عایشه داخل شدم جنب شدم. «کنت نَازِلًا على عَائِشَةَ فَاحْتَلَمْتُ »
نواصب باز هم توهین کردند  و می گویند: 
روافض تا اسم لحاف می‌شنوند حالشان عوض می شود و فکر کنم یاد لحاف و سیدنا علی (رضی الله عنه) می افتند

این یک داستان جدا دارد که توضیح می‌دهیم ان شاءالله 
پاسخ شیعه :
من که اسم لحاف را می شنوم یاد داستان عایشه و زبیر می افتم!
حدثنا أبو العباس محمد بن یعقوب ثنا محمد بن سنان القزاز ثنا إسحاق بن إدریس ثنا محمد بن حازم ثنا هشام بن عروة عن أبیه عن عبد الله بن الزبیر عن أبیه قال: أرسلنی رسول الله (صلى الله علیه وسلم) فی غداة باردة فأتیته وهو مع بعض نسائه فی لحافه فأدخلنی فی اللحاف فصرنا ثلاثة.
عبد الله بن زبیر از پدرش نقل کرده است که : رسول خدا در شب بسیار سردى مرا خواست، وقتى رفتم او با یکى از همسرانش در زیر لحاف بود، پس مرا نیز در زیر لحاف جا دادند و ما در زیر لحاف سه نفر شدیم.
هذا حدیث صحیح الإسناد ولم یخرجاه.
این روایت سندش صحیح است‌؛ ولى بخارى و مسلم نقل نکرده‌اند.
الحاکم النیسابوری،  ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفای 405 هـ)، المستدرک علی الصحیحین،  ج 3، ص 410، ح5564، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت الطبعة: الأولى، 1411هـ - 1990م.
حال برویم به سنن ترمذی و همین شبهه با لفظ دیگری که آمده:
حَدَّثَنَا هَنَّادٌ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو مُعَاوِیَةَ، عَنِ الأَعْمَشِ، عَنْ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ هَمَّامِ بْنِ الحَارِثِ، قَالَ: ضَافَ عَائِشَةَ ضَیْفٌ، فَأَمَرَتْ لَهُ بِمِلْحَفَةٍ صَفْرَاءَ، فَنَامَ فِیهَا، فَاحْتَلَمَ، فَاسْتَحْیَا أَنْ یُرْسِلَ بِهَا وَبِهَا أَثَرُ الاِحْتِلاَمِ، فَغَمَسَهَا فِی الْمَاءِ، ثُمَّ أَرْسَلَ بِهَا، فَقَالَتْ عَائِشَةُ: لِمَ أَفْسَدَ عَلَیْنَا ثَوْبَنَا؟ إِنَّمَا کَانَ یَکْفِیهِ أَنْ یَفْرُکَهُ بِأَصَابِعِهِ، وَرُبَّمَا فَرَکْتُهُ مِنْ ثَوْبِ رَسُولِ اللهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ) بِأَصَابِعِی.سنن الترمذی (116)
شخصی در منزل عایشه مهمان شد، عایشه دستور داد که به او لحاف زرد رنگی بدهند. مهمان در آن لحاف خوابید و احتلام شد، پس شرمش آمد که آن لحاف را با آن‌که در آن اثر احتلام است، پیش عایشه بفرستد، پس آن را در آب شست. سپس نزد عایشه فرستاد. عایشه فرمود: چرا لحاف ما را خراب کرده‌ است؟ این قدر کفایتش می‌کرد که آن را با ناخن‌هایش بخراشد و من هم بسی اوقات آن را با ناخن‌هایم از لباس پیامبر (صلى الله علیه وسلم) می‌خراشیدم.
برویم سر روایت ترمذی:
جالب اینجاست در سناریو های قبلی جماعت وهابی به هر در و دیواری چنگ می زدند که بگویند رسول خدا یک مهمانسرا داشته که مهمان ها در انجا ساکن می شدند. در حالی که وقتی ما به روایت ترمذی می رسیم می بینیم اصلا از این خبرها نیست،بلکه مهمان وارد خانه خود عایشه می شود و در خانه عایشه هم می خوابیده است.
هَمَّامِ بْنِ الحَارِثِ، قَالَ: ضَافَ عَائِشَةَ ضَیْفٌ، 
شخصی در منزل عایشه مهمان شد، 
دقت کنید در خانه عایشه مهمان شد نه در مهمان سرا .پس داستان مهمان سرا پودر شد توسط خودشان.
وهابی می گوید؛در روایت مذکور آمده:
فَأَمَرَتْ لَهُ بِمِلْحَفَةٍ لَهَا صَفْرَاءَ. 
 عائشه دستور داد که ملحفه زردى برای او ببرند.
جناب رافضی ،اگر نزدش بود که دیگر نیازی نبود به فرد دیگری بگوید لحاف ببرید، چون مطمئنا لحاف داشته که به او دهد. و از سر مهمان نوازی دستور داد برای مهمان لحاف ببرند ؛ بردن تا آوردن فرق دارد «فتامل». فرمود«لحاف را ببرید» نفرمود«لحاف را بیاورید.»
 پاسخ شیعه :
والا ما که نفهمیدیم الان ایشان در این سخنانش چه می خواهد ثابت کند! ولیکن من در عجبم چرا از مهمان بودن در خانه عایشه اصلا سخن نگفته است.بعد می گوید به کسی دیگر نمی گفت لحاف برایش ببرد، خوب چه کند؟ باید به کنیزش بگوید برایش لحاف بیاورد دیگر!بعد گفته لحاف را ببرید، نگفته لحاف را بیاورید، خوب نادان شخصی که محتاج لحاف است آن مهمان است؛ لذا گفته لحاف بیاورد. بحث اینجاست در خانه ای که عایشه زندگی می کرده و مکان کوچکی بوده که اتاق و غرفه کوچکی داشته است، چگونه یک اجنبی را در انجا راه داده و خلاف سنت رسول الله عمل کرده است؟ مگر نگفتید سنت بر این است که مهمان باید به مهمان سرا برود؟ چرا عایشه اجنبی را بر خانه پیامبر راه داده است؟
وهابی می گوید :فنام فیها فاحتلم. 
مرد در خواب محتلم شد.
و در ادامه گفته :
فَاسْتَحْیَی أَنْ یُرْسِلَ بِهَا.
و خجالت کشید که ملحفه را بفرستد.
در ادامه گفته شده:
وبها أثر الاحتلام فغمسها فی الماء.
«و اثر احتلام را در آب شست».
از حدیث معلوم است که این مهمان مؤمن طاهر بوده که اقدام به طهارت لباس کرده و الا زناکار ترسی ندارد که لباسش نجس باشد.
 پاسخ شیعه :
اینکه در خواب محتلم شده منافاتی با رسوایی شما و اتهاماتی که به عایشه زده اید ندارد، زیرا یکی از دلیل های جنب شدن در خواب بابت کشف و شهود هایی است که در بیداری دارید. فلذا این مرد به خانه عایشه رفته و انجا هم چیز هایی از عایشه دیده که جنب شده است.همان طور که خولانی بعد از وارد شدن به عایشه بلافاصله جنب شده!
اینکه چرا به عایشه ملحفه را ارسال کرده باید بگوید ارسال در اینجا به معنای تحویل دادن است.زیرا این شخص در خانه دیگران که نخوابیده تا بخواهد ملحفه را ارسال کند، بلکه در خانه عایشه خوابیده و منظور از ارسال تحویل به کنیز یا غلام عایشه است.اما گفتید چون که ملحفه را شسته یعنی او فرد مومنی بوده؛ در پاسخ باید بگویم ما که به این استدلال خندیدیم. نمی دانم شما هم خندیدید یا نه ، زیرا مرد خواست ملحفه را ارسال کند دید ابرویش می رود نتیجه گرفت ان‌را بشوید و تحویل دهد تا ابرویش نرود، پس شستن ملحفه به خاطر ترس از ابرویش بوده ،نه ایمانش. که اگر این مرد ایمان داشت به خانه عایشه نمی رفت و انجا نمی خوابید.در خانه زنی که شوهر ندارد نمی خوابید؛ بلکه می رفت در همان ضیافت خانه رسول الله (البته به قول شما مهمان سرا) می خوابید و همین که در خانه عایشه اتراق کرده نشان از بی ایمانی اوست که حدود شرعی و اسلامی را رعایت نکرده و نمی داند.