منهاج البدعه الامویه

سایتی متفاوت و قوی جهت دفاع از اهل بیت در مقابل نواصب

منهاج البدعه الامویه

سایتی متفاوت و قوی جهت دفاع از اهل بیت در مقابل نواصب

منهاج البدعه الامویه

سلام علیکم

ان شا الله به حول قوه الهی و به مدد مولایمان سیدنا علی بن ابی طالب، صاعقه های سنگینی در این سایت بر رئوس وهابیت خواهیم زد

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی

شجره ملعونه 2

سه شنبه, ۵ دی ۱۳۹۶، ۰۷:۲۰ ب.ظ



همان طور که مشاهده می کنید در روایات وهابی به تعدد طرق روایات وارد شده است که منظور از شجره ملعونه همان بنی امیه است و حال این جاهل نادان عمری آمده روایات را دارد بررسی سندی می کند و حال خبر ندارد روایتی که تعدد طرق دارد نیازی به بررسی نیست.
ابن تیمیه حرّانی می‌نویسد :

تعدد الطرق وکثرتها یقوى بعضها بعضا حتى قد یحصل العلم بها ولو کان الناقلون فجارا فساقا فکیف إذا کانوا علماء عدولا ولکن کثر فی حدیثهم الغلط .
زیادی و تعدد راه‌های نقل حدیث برخی ،برخی دیگر را تقویت می کند که خود زمینه علم به آن را فراهم می کند ؛ اگر چه راویان آن فاسق و فاجر باشند ؛ پس چگونه خواهد بود حال حدیثی که تمام راویان آن افراد عادلی باشند که خطا و اشتباه هم در نقلشان فراوان باشد .
ابن تیمیه الحرانی ، أحمد عبد الحلیم أبو العباس (متوفای 728 هـ) ، کتب ورسائل وفتاوى شیخ الإسلام ابن تیمیة ، ج 18  ، ص 26 ، تحقیق : عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی ، ناشر : مکتبة ابن تیمیة ، الطبعة : الثانیة.
اما ما یکی از اسناد این روایات را مورد بررسی سندی قرار می دهیم که با سند صحیح آمده است. آیه شجره ملعونه در شان بنی امیه نازل شده است.
)حدیث مرفوع) أَخْبَرَنَا أَبُو طَاهِرٍ الْفَقِیهُ ، أَخْبَرَنَا أَبُو عُثْمَانَ الْبَصْرِیُّ ، وَالْعَبَّاسُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قَوْهِیَارَ ، قَالا : حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ الْوَهَّابِ ، أَخْبَرَنَا یَعْلَى بْنُ عُبَیْدٍ ، حَدَّثَنَا سُفْیَانُ ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ زَیْدِ بْنِ جُدْعَانَ ، عَنْ سَعِیدِ بْنِ الْمُسَیِّبِ ، قَالَ : " رَأَى النَّبِیُّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ) بَنِی أُمَیَّةَ عَلَى مِنْبَرِهِ فَسَاءَهُ ذَلِکَ ، فَأُوحِیَ إِلَیْهِ إِنَّمَا هِیَ دُنْیَا أُعْطُوهَا ، فَقَرَّتْ عَیْنُهُ " ، وَهِیَ قَوْلُهُ تَعَالَى : وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْیَا الَّتِی أَرَیْنَاکَ إِلا فِتْنَةً لِلنَّاسِ سورة الإسراء آیة 60 ، یَعْنِی بَلاءً لِلنَّاسِ . 
الکتب «دلائل النبوة للبیهقی » الْمَدْخَلُ إِلَى دَلائِلِ النُّبُوَّةِ وَمَعْرِفَةِ ... « جُمَّاعُ أَبْوَابِ غَزْوَةِ تَبُوکَ » بَابُ : مَا جَاءَ فِی رُؤْیَاهُ فِی مُلْکِ بَنِی أُمَیَّةَ ...

http://library.islamweb.net/hadith/display_hbook.php?bk_no=681&pid=334945&hid=2874 

1ـ أبو طاهر الفقیه: ثقة إمام

http://library.islamweb.net/hadith/RawyDetails.php?RawyID=30592
2

ـ أبو عثمان البصری: ثقة

http://library.islamweb.net/hadith/RawyDetails.php?RawyID=46390


3ـ محمد بن عبد الوهاب : ثقة عارف


http://library.islamweb.net/hadith/RawyDetails.php?RawyID=29882
 4

ـ یعلى بن عبید: ثقة إلا فی حدیثه عن الثوری ففیه لین

http://library.islamweb.net/hadith/RawyDetails.php?RawyID=8549
5

ـ سفیان الثوری: ثقة حافظ فقیه إمام حجة وربما دلس

http://library.islamweb.net/hadith/RawyDetails.php?RawyID=3436 

6ـ علی بن زید بن جدعان:  
نور الدین هیثمی : وَقَدْ وُثِّقَ 


http://lib.efatwa.ir/43322/8/209 

7ـ سعید بن المسیب: أحد العلماء الأثبات الفقهاء الکبار

http://library.islamweb.net/hadith/RawyDetails.php?RawyID=3299 


اما در اینجا به دو مطلب اشکال کرده اند اول) اینکه سعید بن مسیب تابعی است و روایتش مرسل است، که در پاسخ می گوییم ، مرسل تابعی نزد شما حجت است.
قلت: مرسل التابعی حجة عند الجمهور، فکیف مرسل من اختلف فی صحة صحبته.
مرسل تابعی، نزد تمام دانشمندان حجت است؛ چه رسد به مرسل کسى که در صحت صحابى بودن او اختلاف است.
القاری، علی بن سلطان محمد (متوفای1014هـ)، مرقاة المفاتیح شرح مشکاة المصابیح، ج 9، ص 434، تحقیق: جمال عیتانی، ناشر: دار الکتب العلمیة ، لبنان/ بیروت، الطبعة: الأولى، 1422هـ - 2001م.
و اشکال دوم) این بود که راوی یعلی بن عبید از سفیان مشکل دارد، اول) اینکه این طریق هیچ مشکلی ندارد. 
ثانیا) تنها دلیلی که باعث شده آقایان اشکال کنند که سند یعلی بن عبید به سفیان این الحدیث است. وجود این روایت است و چون آقایان نتوانسته اند به روایت اشکال سندی کنند، آمده‌اند سیاه نمایی کرده اند که روایت ابن عبید به سفیان دارای خطا است که پاسخ این شبهه چند وجه است.
اولا ـ مقامات شامخ علمی او نزد اهل سنت امری است ثابت و مسجل حال چطور ممکن است چنین فردی که ثقه است ،صادق است، صالح است و در فضل و برتری مانند او دیده نشده است، ناگهان روایتش از سفیان مشکل دار باشد؟ و چطور ممکن است که مشکل داشته باشد و در عین حال هم فردی مورد اعتبار و اعتماد باشد؟ و اینکه باید آقایان بگویند دلیلشان برای اینکه اسناد او متصل به سفیان ،دارای مشکل است این اشکال در چیست؟ و به چه علت ضعیف است؟
ثانیا ـ طریق یعلی بن عبید به سفیان از طرق تفسیر ابن ابی حاتم و طبری هست و خود ابن تیمیه تصریح کرده طرق احادیث و روایات این دو کتاب اسنادی هست ثابت و بدون ذم و اشکال.
وإبن أبى حاتم قد ذکر فى أول کتابه فى التفسیر أنه طلب منه إخراج تفسیر القرآن مختصرا بأصح الأسانید وإنه تحرى إخراجه بأصح الأخبار إسنادا وأشعبها متنا و ذکر إسناده عن کل من نقل عنه شیئا.
ابن ابی حاتم در ابتدای تفسیرش بیان کرده که از او خواسته شد تا تفسیر مختصری از قرآن به صحیح ترین اسناد بنویسد و او نیز صحیح ترین اخبار از جهت سند و متن را انتخاب کرد و اسناد هر روایت را تا راوی آن نقل کرده است .
کتب ورسائل وفتاوى شیخ الإسلام ابن تیمیة ، ج 17 ص 43 ، اسم المؤلف:  أحمد عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی أبو العباس الوفاة: 728 ، دار النشر : مکتبة ابن تیمیة ، الطبعة : الثانیة ، تحقیق : عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی.
پس ثابت شد که اسناد تفسیر ابن ابی حاتم از اسنادی صحیح و ثابت است و هیچ گونه اشکالی در آن نیست. حال سوال می کنیم چطور روایات یعلی بن عبید از سفیان دارای اشکال است، در حالی که سند آن در تفسیر ابن ابی حاتم موجود است؟ اگر اشکال دارد در تفسیر ابن ابی حاتم چه می کند؟
اما آقایان گفتند این روایت باطل است چرا؟ چون در بین بنی امیه ،عثمان است ،معاویه است و الی آخر.
پاسخ شیعه:
خوب عثمان و معاویه در بین بنی امیه هستند که هستند، شما نص صریح قرآن و کلام الله را منکر شده اید و می خواهید منکر شوید و باطل کنید تا عثمان شما مخدوش نشود؟ تا معاویه شما مخدوش نشود؟ مگر عثمان و معاویه عمر بن عبد العزیز شما از کلام الله بالاتر است؟
عثمان کیست؟ عثمان همان کسی است که صحابی او را کشتند و عایشه را نعثل می دانست، عثمان همان کسی بود که مولا علی(ع) راضی به قتل او بود. 
معاویه کیست؟ معاویه همان کسی است که با مولا علی (ع) جنگید و کافر شد. معاویه همان کسی است که رسول خدا او را لعن و نفرین کرد، معاویه همان کسی است که حتی بعضی از علمای وهابی هم او را کافر می دانند.
عمر بن عبد العزیز کیست؟ عمر بن عبد العزیز همان کسی است که مولوی خیر الشاهی می گوید، 1000 عمر بن عبد العزیز گرد و غبار دماغ اسب معاویه هم نیست .کسی که ارزشش از تفاله دماغ اسب معاویه هم نزد شما کمتر است، شما آیه قرآن را به خاطر چنین فردی منکر می شوید؟
اما جایگاه بنی امیه اینقدر نزد رسول خدا منفور و مذموم است که از حدود شمار روایات در باب ذم انها گذشته.
قال ابن حجر الهیتمی: فی الحدیث المروی بسند حسن أنه (صلی الله علیه وآله وسلم) قال: شر قبائل العرب: بنو أمیة وبنو حنیفة وثقیف. قال: وفی الحدیث الصحیح - قال الحاکم: علی شرط الشیخین - عن أبی برزة (رضی الله عنه) أنه قال: (کان أبغض الأحیاء ، أو الناس ، إلی رسول الله بنو أمیة) 
روایت با سند حسن آمده است که پیامبر فرمودند شر قبائل  عرب بنی امیه، بنی حنیف و ثقیف است.
و هم‌چنین روایتی با بهترین سند و سند صحیح به شرط بخاری و مسلم آمده است که مبغوض ترین و منفور ترین مردم در نزد پیغمبر بنی امیه بود.
تطهیر الجنان واللسان، 30.
حالا شما به جای اینکه این این افراد مذموم و منفور برائت بجوئید و به جای اینکه از چنین افرادی که استکبار جهانی در زمان خود بودند اظهار برائت کنید کارتان به جایی رسیده با سنت رسول خدا مبارزه می کنید و سنت رسول خدا را کنار می زنید و سنت رسول الله را نادیده می گیرید و بعد با کمال پرویی خود را هم اتباع سنت پیامبر هم می دانید؟ 
خزعبل دیگر این است که آقایان برای مبرا کردن آقایان آمده اند، می گویند بنی امیه خدمات به اسلام کرده اند.
پاسخ شیعه :
من نمی دانم شما از کدام خدمت سخن می گوید؟ ما که چیزی جز خیانت از بنی امیه ندیده ایم.
آن خلیفه سوم شما عثمان بود که انقدر جنایت کرد که خود صحابی با هدایت و فرماندهی عایشه و تحریک او امدند عثمان را کشتند.
ابو الفداء نیز در تاریخش مى‌نویسد:
 وکانت عائشة تنکر على عثمان مع من ینکر علیه، وکانت تخرج قمیص رسول الله (صلى الله علیه وسلم) وشعره وتقول: هذا قمیصه وشعره لم یبل، وقد بلی دینه.
 عایشه با مخالفان عثمان همراهى مى‌کرد، پیراهن رسول خدا (صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم) و موى آن حضرت را بیرون مى‌آورد و مى‌گفت: این پیراهن رسول خدا (صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم) واین هم موى او است که هنوز کهنه نشده است؛ ولى دینش کهنه و فراموش شده است.
.أبو الفداء عماد الدین إسماعیل بن علی (متوفای732هـ)، المختصر فی أخبار البشر، ج 1، ص 118.
من نمی دانم ،ولی مادر شما می گوید عثمان دین اسلام را تغییر داده ایا تغییر دین اسلام خدمت به اسلام است یا خیانت؟
ان که معاویه بود در حکومت باطل خود اولین کسی بود که پادشاهی را راه اندازی کرد ، یزید را جانشین خود کرد ، قاتل امام حسن (علیه سلام) بود.
 ان که یزید بود در سه سال حکومتش سوال اول امام حسین را کشت ،سال دوم ماجرای حره را پیش اورد ،سال سوم هم کعبه را با خاک و خون یکسان کرد.
این هم نظر ذهبی ناصبی در مورد حکومت یزید از بنی امیه
قتل یوم حرة من حملة القرآن سبعمائة، لما فعل یزید بأهل المدینة ما فعل و قتل الحسین و إخوته و آله و شرب یزید الخمر و إرتکب أشیاء منکرة، بغضه الناس و خرج علیه غیر واحد و لم یبارک الله فی عمره.
 یزید آن جنایتی که در حق أهل مدینه کرد که هفتصد تن از مهاجرین و انصار را به قتل رساند و بیش از هزار فرزند نا مشروع در مدینه در قضیه حره بوجود آمد و و هم‌چنین حسین و برادران و آل او را کشت و هم‌چنین شراب خوردن یزید و کارهای زشتی که از یزید صورت گرفت، مردم او را دشمن می‌داشتند، افراد زیادی در برابر او قیام کردند و خداوند عالم در عمر یزید هیچ برکتی قرار نداد.
تاریخ الإسلام للذهبی، ج5، ص30، قضایای حوادث سال 61 هجری ـ 55.
این خدمات شایان یزید است که توسط پدرش به تخت پادشاهی رسید، این ماحصل خدمات یکی از حکام بنی امیه است.
این کشتار و قتل و جنایات را باید خدمات گذاشت یا خیانت به اسلام؟
 اما گفتند شان نزول درست و صحیح ایه چیست؟
این سوال قشنگی بود و بنده هم شما را ارجاع می دهم به گفته عالم خودتان:
من تاریخ القاضی شهاب الدین بن أبی الدم قال :‏ وفیها أمر بکتبة الطعن فی معاویة وإبنه وأبیه وإباحة لعنهم وکان من جملة ما کتب فی ذلک ‏:‏ بعد الحمد لله والصلاة على نبیه وأنـه لما بعثه الله رسولاًً کان أشد الناس فی مخالفته بنو أمیة وأعظمهم فی ذلک أبو سفیان إبن حرب وشیعته مـن بنی أمیة قال : الله تعالى فی کتابه العزیز :‏ والشجرة الملعونة‏ ‏‏، ( ‏الإسراء ‏:‏ 60‏ (‏ إتفق المفسرون أنه أراد بها بنی أمیة
مفسرین اجماع دارند که منظور خداوند از شجره ملعونه همان بنی امیه است.
الکتاب: المختصر فی أخبار البشر المؤلف: أبو الفداء عماد الدین إسماعیل بن علی بن محمود بن محمد ابن عمر بن شاهنشاه بن أیوب، الملک المؤید، صاحب حماة (المتوفى: 732هـ) الناشر: المطبعة الحسینیة المصریة، ج 2
، ص 57.
تصویر کتاب: 
 


بنده عارض شدم که اجماع مفسرین بر این است که منظور از ایه ،بنی امیه است. حال ممکن است اقایان بگویند اینجا اجماع نگفته بلکه اتفاق گفته، لذا ما خیانت کردیم و الی اخر. لذا واجب دانستیم ترجمه اتفاق را هم به اقایان یاد بدهیم. 
فصل: معنى الاجماع.
باب: الأصل الثالث: الإجماع.
فصل: ومعنى الإجماع.
فی اللغة: الاتفاق، یقال: أجمعت الجماعة على کذا: إذا اتفقوا علیه.
معنای اجماع در لغت به معنای اتفاق است.
الکتاب: روضة الناظر وجنة المناظر فی أصول الفقه على مذهب الإمام أحمد بن حنبل،المؤلف: أبو محمد موفق الدین عبد الله بن أحمد بن محمد بن قدامة الجماعیلی المقدسی ثم الدمشقی الحنبلی، الشهیر بابن قدامة المقدسی (المتوفى: 620هـ)
« اتفاق » 
(اِ تِّ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) با هم شدن ، با هم بودن . 2 - (اِمص .) اِجماع . 
[ فرهنگ فارسی معین | واژه یاب ] 
 اما پیشاپیش هم به وهابیه می گویم که سعی در انکار این اجماع و اتفاق مفسرین نداشته باشند زیرا دین خود را باطل کرده اند .
بزدودی می گوید:
ومن انکر الإجماع فقد ابطل دینه کله لان مدار اصول الدین کلها ومرجعها إلى إجماع المسلمین. 
أصول البزدوی  ،ج 1 ،  ص 247.

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۶/۱۰/۰۵
  • ۸۵۲ نمایش
  • سید عباس سیدی

شجره-ملعونه-2

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی