ابوهریره و کمر خداوند!
عن أبی هریرة (رضی الله عنه) عن النبی (صلى الله علیه وسلم) قال خلق الله الخلق فلما فرغ منه قامت الرحم فأخذت بحقو الرحمن فقال له مه قالت هذا مقام العائذ بک من القطیعة قال الا ترضین ان أصل من وصلک واقطع من قطعک قالت بلى یا رب.
أبو هریره از پیامبر نقل مىکند که چون خداوند از آفرینش فارغ شد رَحِم برخاست و کمر خدا را گرفت خدا گفت: دست بردار. گفت: این مکان جایى است که باید از بریده شدن (قطع رحم) به تو پناه آورد. خدا گفت: آیا راضى نمىشوى که هر که با تو وصل کرد من با او وصل کنم و هر که تو را قطع کرد من با او قطع کنم؟ گفت: بلى اى پروردگار من.
صحیح البخاری ـ البخاری ـ ج ۶ ـ ص ۴۲ ـ ۴۳- دارالفکر.
فتح الباری ـ ابن حجر ـ ج ۸ ـ ص ۴۴۶- دارالمعرفه.
عمدة القاری – العینی – ج ۱۹ – ص ۱۷۲- دار إحیاء التراث العربی.
دفع شبه التشبیه بأکف التنزیه – أبو الفرج عبد الرحمن بن الجوزی الحنبلی – پاورقى ص ۲۳۱- دار الإمام النووی.
تفسیر البغوی – البغوی – ج ۳ – ص ۱۵- دار المعرفة.
تفسیر ابن کثیر – ابن کثیر – ج ۴ – ص ۱۹۲- دار المعرفة.
میزان الاعتدال – الذهبی – ج ۲ – ص ۵۷۳- دار المعرفة
عن أبی هریرة عن رسول اللّه (صلّى اللّه علیه وسلّم) قال: یَنْزِل اللّه إلى السماء الدنیا کلّ لیلة حین یمضی ثلث اللیل الأوّل فیقول: أنا الملک، أنا الملک، من ذا الذی یدعونی فأستجیب له، من ذا الذی یسألنی فأعطیه، من ذا الذی یستغفرنی فأغفر له، فلا یزال کذلک حتّى یضیء الفجر.
خداوند هر شب پس از گذشت یک سوّم از آن، به آسمان زمین فرود مى آید، و تا طلوع فجر ندا مى کند: چه کسى است که مرا بخواند و از من چیزى بخواهد، و طلب بخشش کند، تا خواسته هاى وى را بر آورده نمایم.
صحیح مسلم: 2/175، سنن ابن ماجة: 1/435، سنن الترمذی: 1/277.
ابوهریره مى گوید: «أرسل ملک الموت إلى موسى (علیه السلام)فلمّا جاءه صکّه ففقأ عینه، فرجع إلى ربّه فقال: أرسلتنی إلى عبد لا یرید الموت، قال: فردّ اللّه إلیه عینه(1). وفی روایة عمّار، فقال: یا ربّ! عبدک موسى فقأ عینی، ولولا کرامته علیک، لشققت علیه»(2)
حضرت موسى هنگام قبض روح، سیلى محکمى به صورت عزرائیل نواخت که چشم او از حدقه بیرون پرید، عزرائیل به خدا شکایت نمود وگفت: اگر موسى مورد عنایت تو نبود، من هم با وى به سختى برخورد مى کردم.
شکّى نیست که این مطالب بى اساس، با منطق قرآن که حضرت موسى را پیامبر مرسل و مخلص معرفى مى کند، سازگارى ندارد:
وَ اذْکُرْ فِى الْکِتَـبِ مُوسَى إِنَّهُو کَانَ مُخْلَصًا وَکَانَ رَسُولاً نَّبِیًّا (3)، و در این کتاب از موسى یاد کن، زیرا که او پاکدل و فرستاده اى پیامبر بود.
و با مقام عصمت و جایگاه والاى او نزد خداوند تعالى منافات دارد«وَ کَانَ عِندَ اللَّهِ وَجِیهًا» (4)، و موسى نزد خدا آبرومند بود.
و همچنین روایت دیگرى از ابو هریره نقل کرده اند که مى گوید:«یقال لجهنّم: هل امتلأت؟ وتقول: هل من مزید؟ فیضع الربّ تبارک وتعالى قدمه علیها فتقول: قطّ قطّ»(5)
در قیامت هر چه از گنهکاران را وارد جهنّم مى کنند پر نمى شود تا آنگاه که خداوند تبارک وتعالى پاى خود را درون جهنّم مى گذارد پر مى شود.
(1) صحیح مسلم: 7/100، کتاب الفضائل باب فضائل موسى، صحیح البخارى: 2/92، کتاب الجنائز باب من أحبّ الدفن فی الأرض المقدّسة.
(2) فتح الباری ج 6 ص 315.
(3) مریم: 51.
(4) أحزاب: 69.
(5) صحیح البخاری: 6/48، و/224.
بخاری در صحیح خود از ابوهریره در حدیثی طولانی روایت کرده که رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) فرموده است: لا تخیرونی على موسى مرا بهتر و برتر از موسى ندانید.
ابوهریره روایت کرده است: «بینما یهودی یعرض سلعته أعطی بها شیئاً کرهه، فقال: لا والذی اصطفى موسى على البشر، فسمعه رجل من الأنصار، فقام فلطم وجهه، فقال: تقول: والذی اصطفى موسى على البشر والنبی(صلی الله علیه وآله وسلم) بین أظهرنا؟ إلى أن قال: فغضب النبی حتى رؤی فی وجهه ثم قال: لا تفضلوا بین أنبیاء الله، فإنه ینفخ فی الصور فصعق من فی السماوات ومن فی الأرض إلا من شاء الله ثم ینفخ فیه الأخرى، فأکون أول من بعث فإذا موسى أخذ بالعرش فلا أدری أحوسب لصعقته یوم الطور أم بعث قبلی؟ ولا أقول: إن أحداً أفضل من یونس بن متى.»
شخصی یهودی کالایی را عرضه کرد و بر آن کالا آسیبی وارد شد که او از این جهت ناراحت شد و از اینرو گفت: نه به خدایی سوگند که موسى را بر همه آدمیان برگزید. این سخن شخص یهودی را مردی از انصار شنید، از اینرو برخواست و بر صورت او سیلی زد و گفت: این چه حرفی است که تو میزنی در حالی که پیامبر اکرم را داریم و در میان ماست؟ پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) از این سخن مرد انصار غضبناک شد و گفت: بین انبیاء الهی ترجیح قائل نشوید، در صور دمیده میشود و هر آن کس که در آسمان و زمین است مدهوش و بیجان میگردد مگر کسی را که خدا بخواهد. بار دیگر در صور دمیده میشود و آنگاه من اولین کسی هستم که برانگیخته میشوم و موسی هم در آن هنگام در عرش است و نمیدانم که آیا او از همان زمان که در کنار کوه طور مدهوش شد به این مقام رسید یا این که قبل از من مبعوث شده است؟ و من نمیتوانم بگویم که کسی از یونس بن متى برتر بوده است
- ۹۶/۱۰/۲۲
- ۸۳۲ نمایش