مجادله ای بر تعریف تواتر
پنج شرط مورد اتفاق علما بر تواتر به شرح زیر است:
1.شرط اول این است که تعداد بسیار زیادی آن را روایت کرده باشند.
سیوطی به تبعیت از اسطخری میگوید: أنَّ أقل عدد التواتر عشرة، وقال: لأنّه أوّل جموع الکثرة. ا هـ من «التدریب» (2/177).
ترجمه: حداقل لازم برای تواتر ده نفر است.
شنقیطی میگوید: وبطلان القول بالأربعة فما دونها واضح؛ لوجوب تزکیة الأربعة فی شهادتهم على الزنا... ا هـ (ص:100) من «المذکرة»
بطلان قول به اینکه برای تواتر پایینتر از چهار نفر هم صحیح است،واضح است برای اینکه برای شهادت بر زنا چهار نفر حد اقل لازم است.
2.شرط دوم این است که این تعداد زیاد در همه طبقات و حلقههای سند روایت وجود داشته باشد:
خلاصه سخن حافظ ابن حجر را مصطفی اسماعیل سلیمانی در اتحاف النبیل چنین بیان میکند:
فإذا قلّ العدد فی طبقة من طبقات السند عن العدد المشار إلیه آنفاً لا یکون متواتراً. (إتحاف النبیل بأجوبه اسئله علوم الحدیث و العلل و الجرح و التعدیل، صفحه 25)
«نزهة النظر» (ص:55) بتحقیق الحلبی، وانظر«إجابة السائل»(ص:95) للصنعانی، و«إرشاد الفحول» (ص:42) للشوکانی.
ترجمه: پس اگر در یکی از طبقات سند تعداد راویان از عدد اشاره شده کمتر باشد، پس متواتر محسوب نمیشود.
بدین معنا که اگر در یکی از طبقات 3 نفر وجود داشته باشد و در باقی طبقات هر کدام صد نفر نیز وجود داشته باشد، باز متواتر محسوب نمیشود.
3.شرط سوم محال بودن هم دستی و اتفاق نظر کردن همه آنها بر دروغ گویی. بنا بر این شرط، تواتر قول یهود که گفتند«عزیر ابن الله»عزیر پسر خداست و نیز تواتر قول نصاری که گفتند:«المسیح ابن الله» مسیح پسر خداست و نیز تواتر مجوس برباطلشان و تواتر رافضه بر سناریوی وصیت و شهادت فاطمه و تحریف قران و غیره باطل میشود. و در اصل، آنها این تواتر که آن را ساخته و بافتهاند و سپس مقلدانشان نیز آن را نقل کردهاند و به شکل تواتر بین خود نقل میکنند.پس چنین تواتری از اقسام تواتر باطل و ضعیف میباشد و مد نظر ما و آنچه علمای حدیث در مصطلح تواتر بیان داشتهاند نیست.
4.شرط چهارم تواتر این است که راویان آن را با الفاظی همانند سمعت شنیدم یا«رأیت» دیدم یا شهدت و امثال این استفاده کرده باشند،و مستندشان نیز بر یک امر مجرد عقلانی و باطل نباشد(چراکه عقل انسان در حال تطور است و هر روز نظریهای از علم را بیان میدارد که ناقض نظریه گذشته است) چنانکه متواترا روایت کنند که مثلا انسان از میمون خلق شده«نظریه داریون»یا تواترا باطلهای دیگری را بیان نمایند.
5.شرط پنجم برای تواتر این است که تواتر آنها بر یک امر ظنی و از روی گمانی نباشد. برای مثال متواترا جماعت بسیاری بگویند در آسمان پرندهای دیدیم و فکر کنیم آن پرنده کلاغ بود و شاید هم کلاغ نباشد و قرقی باشد. چنین تواتری چون یقینی نیست و بر ظن استوار است و به طور جزم نگفتهاند که چه پرندهای دیدهاند، از متواتر مد نظر علما که قبول خبر آن را الزام آور دانستهاند محسوب نمیشود. عملا متواتر است که چنین خبری را گفتهاند اما اصطلاحا متواتر نیست.چون مصطلح حدیث،تواتر را چنین بیان نکردهاند.
بنابر آنچه که از شروط مورد اتفاق علمای حدیث بر متواتر ذکر کردهاند،پس تواتر زمانی به وجود میآید که حداقل چهار روایت با چهار طرق مختلف در همه طبقات آن و با سندی که احتمال هماهنگی همه آنها بر گفتن دروغ محال باشد،در آن موقع متواتری است که الزامآور قبول است.
سوال: آیا تواتر ضعیف وجود دارد؟
پاسخ:بله تواتر ضعیف و دروغ و باطل و غیر ذالک وجود دارد.مانند تواتر یهود بر اینکه عزیر پسر خداست و تواتر نصاری بر اینکه عیسی به صلیب کشیده شده است و تواتر روافض بر ادعای شهادت فاطمه و وصیت برای علی و تحریف قرآن و غیره.
جواب:
این جاهل برای رد کردن تواتر از خود 5 شرط گذاشت که این شروط هیچ کدام از قواعد موقوف اهل سنت نبوده هیچ،بلکه چند شرط را هم از جیب خودش گذاشت.ان هم بدون سند که انهایی که سند ندارد،ارزش جواب دادن ندارد.زیرا نظر عالم نبوده و از جیب خودش درآورده و اوج جهالت او این است که بر جهلش پافشاری هم دارد.میگوید متواتر ضعیف هم داریم!
نمیدانم اخر زمان است یا کلا وهابیه طاعون بر سوادشان زده است.
گفت شرط اول این است که 10 نفر ناقل ان باشند.
ببخشید گویا یادتان رفته قبلا ادعا میکردید متواتر روایتی است که ناقلش چهار نفر باشد.الان چه شده که ناقلاش از چهار نفر به10 نفررسد!؟ این همه تناقضات را چطور میخواهید پاسخ دهید؟از چهار نفر رسید به 10 نفر!پس شما در بحثهای قبل جاهل بودید و جهل داشتید که میگفتید چهار نفر؟یا دروغ میگفتید؟
اما تواتر در نزد اهل سنت به 5 نفر،6 نفر و 7 و 8 و 9 نفر صحابی هم تعلق میگیرد و نیازی به 10 نفر نیست! همانطور که علمای اهل سنت در اینباره گفتهاند.
5 صحابی.
ابن حزم در مورد روایتی دیگر میگوید :
فَهَذَا نَقْلُ خَمْسَةٍ من الصَّحَابَةِ بِالطُّرُقِ الثَّابِتَةِ فَهُوَ نَقْلُ تَوَاتُرٍ.
این نقل 5 تن از صحابه به طرق ثابت است و لذا این نقل متواتر میباشد.
المحلى،ج 8 ،ص 453،اسم المؤلف:علی بن أحمد بن سعید بن حزم الظاهری أبومحمد، الوفاة: 456،دارالنشر: دارالآفاق الجدیدة - بیروت،تحقیق:لجنة إحیاء التراث العربی.
6صحابی.
طحاوی در مورد روایتی که از 6تن از صحابه آمده میگوید :
فَهَذِهِ الآثَارُ قد تَوَاتَرَتْ عن رسول اللَّهِ(صلی الله علیه وسلم) بِالسُّجُودِ فی الْمُفَصَّلِ فیها.
این روایات نبوی سجده بر لباس به صورت متواتر رسیده است.
شرح معانی الآثار،ج 1،ص 358،اسم المؤلف:أحمد بن محمد بن سلامة بن عبدالملک بن سلمة أبوجعفر الطحاوی،الوفاة: 321 ،دارالنشر:دارالکتب العلمیة - بیروت - 1399،الطبعة:الأولى،تحقیق:محمد زهری النجار.
پس لزوما نیازی به وجود 10 طریق نیست،همانطور که پیشتر هم گفتید در نزد اهل سنت از دو طریق هم تواتر تعلق میگیرد.
فصل:[مذاهب العلماء فی عدد التواتر]
واختلف الناس فیه:
فمنهم من قال:یحصل باثنین،ومنهم من قال:یحصل بأربعة.وقال قوم بخمسة،وقال قوم بعشرین،وقال آخرون بسبعین، وقیل غیر ذلک.
الکتاب:روضة الناظر وجنة المناظر فی أصول الفقه على مذهب الإمام أحمد بن حنبل المؤلف:أبومحمد موفق الدین عبد الله بن أحمد بن محمد بن قدامة الجماعیلی المقدسی ثم الدمشقی الحنبلی،الشهیر بابن قدامة المقدسی(المتوفى: 620هـ)-الناشر:مؤسسة الریّان للطباعة والنشر والتوزیع-الطبعة: الطبعة الثانیة 1423هـ-2002م- ج 1، ص 297.
پاسخ به شرط دوم:
اینکه گفتند باید دارای تعدد در طبقات مختلف باشد.
نه خیر در یک طبقه هم تعدد داشته باشد تواتر ثابت است. همانطور که علمای اهل سنت نقل 7 صحابی در یک طبقه را هم تواتر دانسته است.پس لزوما نیازی به تعدد در همه طبقات نیست.
کتانی در مورد روایت بعد از نقل 7 تن از صحابه میگوید :
(قلت)نص على تواتره أیضا الشیخ عبد الرءوف المناوی فی التیسیر نقلا عن السیوطی.
میگویم(کتانی):تواتر این روایت را شیخ عبدالرئوف مناوی در تیسیر در سیوطی نقل میکند.
نظم المتناثر من الحدیث المتواتر،ص 134،رقم 127،اسم المؤلف:محمد بن جعفر الکتانی أبوعبد الله،الوفاة: 1345 هـ ، دارالنشر:دارالکتب السلفیة - مصر،تحقیق:شرف حجازی.
من قبل از پاسخ دادن به قواعد ساختگیاش یک نکتهای بگویم.
این وهابی وقتی عاجز از بحث علمی در موضوع تواتر مانده،قاعده و مبنای علمی ندارد و مجبور شده از خودش یک سری قوانین و قواره علمی بسازد.مثلا میگوید شرط قبولی تواتر این است که راوی با سمعت یا رای باشد. خوب این را چه کسی گفته؟
اما پاسخ به شرط سوم:
گرچه این قاعده مندرآوردی و از جیب خودش است،زیرا وقتی میگوید یک روایتی متواتر است اصلا تعریف تواتر همین است که یک روایتی تعدد طرق دارد و دروغ بودن در یک قول محال است.لذا ما زمانی میگویم یک روایتی متواتر است که یک خبر با یک مضمون از چند نفر نقل شود که خود همین قاعده محال بودن و دروغ بودن خبر را ساقط میکند.
پاسخ به شرط چهارم:
میگوید شرط قبولی تواتر این است که راوی یا سمعت یا رایت باشد خوب اینها چه را ثابت میکند؟سماع را ثابت میکند.اتفاقا خودتان پاسخ این شبهه را در مورد شهادت حضرت زهرا دادهاید :
مشکل دیگر سند این روایت عدم اتصال آن میباشد و بین محمد بن همام و احمد بن محمد بن برقی انقطاع وجود دارد،دقت کنید:
کلمه روی(روایت کرده)آمده است،و کلماتی که صراحت به شنیدن از او دارد به کار نبرده است.مانند سمعت(شنیدم) یا أخبرنی(به من خبر داد)یا حدثنی(به من حدیث گفت)،یا قال لی(به من گفت)، یا حدثنا(حدیثمان گفت)
مگر میشود یک ادم این قدر متناقض سخن بگوید؟
قبلا میگفتید تواتر شرطش در نقل به چهار نفر است.ان هم بدون طبقه بعد طبقات را اضافه کردید. بعد از چهار نفر به 10 نفر رسیدید، الان هم میگویید در تواتر باید رایت یا سمعت باشد،در حالی که شرط بر تواتر اصلا اینها نیست.بلکه فقط تعدد طرق است و این قوانین شما نزد علما و اهل علم اصلا تعریف شده نیست.
شرط پنجماش:
خداوکیلی من هر چه قدر بیشتر مطالباش را میخوانم بیشتر خندهام میگیرد!
میگوید تواتر شرطش این است که سخن ظنی نباشد!
وقتی میگوییم خبری متواتر است،یعنی محال بودن خبر بر دروغ است.شما میگویی ظن است؟شما اصلا تعریف تواتر را هم بلد نیستی.جالب اینجاست.من کلیپ ملازاده رئیس شبکه وصال را گذاشتم که میگوید تواتر محال بودن خبر بر دروغ است.این میگوید ظنی نباشد!
مطلب بعدی اینجا بود که تواتر ضعیف هم داریم.
دوستان من در ذیل یک کلیپی از ملازاده گذاشتم در مورد تواتر دوباره می گذارم،بروید نگاه کنید تا به این بیچاره بخندید.
میگوید متواتر ضعیف هم دارید!مگر تواتر خبر واحد است که ضعیف باشد؟ اصلا تواتر یعنی خبری که دارای طرق مختلفه است و همه بر یک خبر اتفاق دارند.خبری که در ان اتفاق است،چطور دروغ هم میشود؟ خداوکیلی یا مذهب اینها بی اساس است یا عالمی برای دفاع ندارند.
http://www.aparat.com/v/0TJcl
بنده سخن البانی را اوردم که میگوید اصلا در تواتر ضعف راوی شرط نیست.زیرا تعدد طرق همدیگر را پوشش میدهد.
البانی چنین میگوید :
وأما التواتر،فانضمام الطرق الأخرى إلیها،وهی وإن کان فی بعضها ضعف ... لا سیما ولا یشترط فی الحدیث المتواتر سلامة طرقه من الضعف،لأن ثبوته إنما هو بمجموعها،لا بالفرد منها،کما هو مشروح فی " المصطلح. "
اما در تواتر،انضمام طرق روایی به یکدیگر ولو اینکه در برخی از آنها ضعف وجود داشته باشد ... علی الخصوص در مورد حدیث متواتر،سالم بودن طرق روایی از ضعف اصلا مدنظر نیست.زیرا ثبوت آن بر اساس مجموع روایات میباشد و نه تک تک آنها.آنچنان این امر در مصطلح الحدیث بیان شده است.
إرواء الغلیل فی تخریج أحادیث منار السبیل، ج 6، ص 95 ، اسم المؤلف:محمد ناصر الدین الالبانی،دارالنشر:المکتب الاسلامی ،1405 هـ ، الطبعه الثانیه .
اما این باز هم سخنی دیگر از عالم وهابی در مورد تواتر میگذارم که ایا ضعف شرط قبولی است یا باید صحیح باشد.
حافظ عراقی :
"وهو وإن کان فیه من لم یسم فانهم عدة من أبناء الصحابة یبلغون حد التواتر الذى لا یشترط فیه العدالة ".
و هر چند که در سند روایت کسانی دیده می شود که نام برده نشدهاند.ولکن از فرزندان صحابه میباشند که به اندازهی تواتر میرسند و در تواتر عدالت راویان شرط نیست.
منبع :
زین الدین عبد الرحیم بن الحسین العراقی، المتوفی 806 هـ.ق ، التقیید والإیضاح شرح مقدمة ابن الصلاح ، الجزء1 ، ص 264 ، الدراسةوالتحقیق: عبدالرحمن محمد عثمان ، الناشر: محمد عبد المحسن الکتبی صاحب المکتبة السلفیة بالمدینة المنورة ، الطبعة الأولى، 1389هـ/1969م.
اگر کسی کمی با قواعد رجالی اشنا باشد میداند در اخبار،احاد شرط قبولی روایت صحت است و شرط قبولی صحت اثبات عدالت راوی است.اما میبینید که عالم سنی میگوید در تواتر اصلا عدالت راوی شرط نیست.وقتی عدالت شرط نباشد،اصلا صحت ثابت نیست.اما وهابیه میگویند چون متواتر است این ضعفها به خاطر تعدد طرق پوشیده میشود. همانطور که دیگر علمای اهل سنت میگویند تعدد طرق ضعف را میپوشاند و همدیگر را تقویت میکنند.
چرا که طبق قاعده«یقوی بعضها بعضا»اگر روایتی با چندین طریق نقل شود؛حتی اگر راویان آن فاسق نیز باشند،همدیگر را تقویت کرده و برای اهل سنت حجت میشود.
چنانچه محمد امیر صنعانى در باره روایت«اقتدوا باللذین من بعدى أبى بکر وعمر»مىنویسد:
وله طرق فیها مقال إلا أنه یقوی بعضها بعضا.
الأمیر الصنعانی،محمد بن إسماعیل(متوفاى1182هـ)،سبل السلام شرح بلوغ المرام من أدلة الأحکام،ج2، ص11، تحقیق: محمد عبد العزیز الخولی، ناشر:دارإحیاء التراث العربی - بیروت، الطبعة: الرابعة، 1379 هـ.
و عجیب است که اصلا پاسخ هیچ کدام از این مطالب علمی ما را نمیدهد و از خودش قانون میگذارد و فرار هم میکند.
- ۹۶/۱۱/۱۷
- ۶۴۰ نمایش