منهاج البدعه الامویه

سایتی متفاوت و قوی جهت دفاع از اهل بیت در مقابل نواصب

منهاج البدعه الامویه

سایتی متفاوت و قوی جهت دفاع از اهل بیت در مقابل نواصب

منهاج البدعه الامویه

سلام علیکم

ان شا الله به حول قوه الهی و به مدد مولایمان سیدنا علی بن ابی طالب، صاعقه های سنگینی در این سایت بر رئوس وهابیت خواهیم زد

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی



محور اول: حدیث منقول از ابن تیمیه.
وعلی یقاتل لیطاع ویتصرف فی النفوس والأموال فکیف یجعل هذا قتالا على الدین.
وعلی جنگید  تا مردم از او فرمان ببرند و بتواند بر جان ها و اموال مردم مسلّط و  متصرف شود. پس چگونه می توان این جنگ را جنگ برای دین قرار داد؟
منهاج السنه.ج۸ ،ص۳۲۹.
خوب جناب ابن تیمیه سوالاتی برای حقیر  پیش آمده که بسیار ذهنم را درگیر کرده است:
آیا شما آنقدر وقیح شده اید که بر کلام رسول الله که فرمود: «علی یقاتل الناکثین و القاسطین و المارقین»، خدشه وارد می کنید؟
آیا شما آنقدر خودتان را دارای منزلت می دانید، که درباره منزلت علی (رض) قلم تحریر برداشته اید و مسند ایشان را مخدوش می کنید؟
آیا نخوانده اید که پیغمبر عاقبت معاندین و دشمنان علی (رض) را چگونه توصیف کرده؟
آیا شما علی (رض) را با معاویه لعنت الله اشتباه نگرفته اید؟
در کل ما نمی دانستیم  شما اینقدر عالم و اعلم هستید، ما درمانده شده ایم از این که مکلفین ومقلدینتان در شما  چه دیده اند که آنقدر طالب مفتضحاتتان شده اند.
ای کاش بودید و با ما یه مناظره تلپاتی می گذاشتید و پاسخ گو می شدید.
تذکر: پیشتر  به ادامه دهنگان سیره ابن تیمیه می گویم و از آنها انتظار داریم بدون تعصب  و صادقانه با این حقیقت روبرو شوند که ابن تیمیه به خودش چنین اجازه ای  داده که به ساحت مقدس علی (رض عنه) بی احترامی و جسارت کند بهتراست قبل از  اینکه در مقام توجیه برآیند تامل و تدبر واندیشه در ادامه این مقاله داشته  باشند. 
محور دوم: رد حدیث منقول ابن تیمیه از صحاح :

حدثنا قتیبة بن سعید حدثنا  یعقوب بن عبد الرحمن عن أبی حازم قال أخبرنی سهل بن سعد (رضی الله عنه) أن  رسول الله (صلى الله علیه وسلم) قال یوم خیبر لأعطین هذه الرایة غدا رجلا  یفتح الله على یدیه یحب الله ورسوله ویحبه الله ورسوله قال فبات الناس  یدوکون لیلتهم أیهم یعطاها فلما أصبح الناس غدوا على رسول الله (صلى الله علیه وسلم) کلهم یرجو أن یعطاها فقال أین علی بن أبی طالب فقیل هو یا رسول  الله یشتکی عینیه قال فأرسلوا إلیه فأتی به فبصق رسول الله (صلى الله علیه  وسلم) فی عینیه ودعا له فبرأ حتى کأن لم یکن به وجع فأعطاه الرایة فقال علی  یا رسول الله أقاتلهم حتى یکونوا مثلنا فقال انفذ على رسلک حتى تنزل  بساحتهم ثم ادعهم إلى الإسلام وأخبرهم بما یجب علیهم من حق الله فیه فوالله  لأن یهدی الله بک رجلا واحدا خیر لک من أن یکون لک حمر النعم.  
 قتیبة بن سعید از یعقوب بن عبدالرحمن زهری از ابو حازم و او از سهل بن سعد ساعدی حدیث رایت را چنین آورده است: در روز خیبر پیغمبر فرمود: این رایت را فردا، به مردی خواهم داد که خدای این دژ را به دست او می گشاید. او خدای و رسول او را دوست دارد و خدای و  رسول او هم او را دوست دارند. چون بامداد روز دیگر شد مردم نزد پیغمبر گرد آمدند. همه امیدوار دریافت رایت بودند. آن حضرت فرمود: علی بن ابی طالب  کجاست؟ گفتند: یا رسول الله او از درد چشم رنج می برد. فرمود کسی را دنبالش  بفرستید. پس علی (ع) را نزد پیغمبر آوردند . رشحه‌ای از بزاق خود در  چشمانش چکاند و برای او دعا کرد. علی در دم از آن درد شفا یافت به طوری که گویی دردی نداشته است. پس رایت را بدو داد. علی گفت: ای رسول خدا آیا باید آن قدر با آنها بجنگم که مثل ما شوند؟ فرمود: راه بیفت و تا پای قلعه پیش  برو. آن گاه آنان را به اسلام دعوت کن و آن چه را از سوی خدا بر ایشان واجب  است به همه خبر بده. زیرا اگر خدای تنها یک نفر را به وسیله تو به راه  راست هدایت کند برای تو از آن سودمندتر است که شتران سرخ مو داشته باشی.
صحیح البخاری،کتاب المغازی،باب غزوة خیبر، ح 3973 .
صحیح البخاری، کتاب فضائل الصحابة، باب مناقب علی بن أبی طالب القرشی الهاشمی أبی الحسن (رضی الله عنه) ح 3498و 3499 ،ص  1358.
این حدیث را سیوطی در تاریخ الخلفاء  علی بن سلطان قاری در مرقاة المفاتیح  (566/6) ، حافظ گنجی در کفایة الطالب،  موفق خوارزمی در المناقب، ابن سعد درطبقات (2 ق 1/80)، خطیب در تاریخ  بغداد (8/5) و عموم محدثین شیعی و سنی با الفاظ مختلف روایت کرده‌اند.
حَدَّثَنَا قُتَیْبَةُ بْنُ  سَعِیدٍحَدَّثَنَا یَعْقُوبُ یَعْنِی ابْنَ عَبْدِ الرَّحْمَنِ  الْقَارِیَّعَنْ سُهَیْلٍعَنْ أَبِیهِعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَأَنَّ  رَسُولَ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ)قَالَ یَوْمَ خَیْبَرَلَأُعْطِیَن هَذِهِ الرَّایَةَ رَجُلًایُحِبُّ  اللَّهَوَرَسُولَهُ یَفْتَحُ اللَّهُ عَلَى یَدَیْهِ قَالَ عُمَرُ بْنُ  الْخَطَّابِ مَا أَحْبَبْتُ الْإِمَارَةَ إِلَّا یَوْمَئِذٍ قَالَ  فَتَسَاوَرْتُ لَهَا رَجَاءَ أَنْ أُدْعَى لَهَا قَالَ فَدَعَا رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ) عَلِیَّ بْنَ أَبِی  طَالِبٍ فَأَعْطَاهُ إِیَّاهَا وَقَالَ امْشِ وَلَا
تَلْتَفِتْ حَتَّى  یَفْتَحَ اللَّهُ عَلَیْکَ قَالَ فَسَارَ عَلِیٌّ شَیْئًا ثُمَّ وَقَفَ  وَلَمْ یَلْتَفِتْ فَصَرَخَ یَا رَسُولَ اللَّهِ عَلَى مَاذَا أُقَاتِلُ  النَّاسَ قَالَ قَاتِلْهُمْ حَتَّى یَشْهَدُوا أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا  اللَّهُ وَأَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ فَإِذَا فَعَلُوا ذَلِکَ  فَقَدْ مَنَعُوا مِنْکَ دِمَاءَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ إِلَّا بِحَقِّهَا  وَحِسَابُهُمْ عَلَى اللَّهِ.
و هم از ابو هریره (رضی الله عنه) روایت است که: 
رسول الله (صلی الله علیه وسلم) در روز خیبر فرمودند: امروز پرچم را بدست  مردی خواهم داد که خدا و رسولش را دوست می دارد، و خداوند به دستهای او  گشایش و فتح می دهد. عمر (رضی الله عنه) گفت: من امارت را جز در همان روز دوست نداشتم وبرای رسیدن به آن بالا بلندی کردم تا شاید برای آن خوانده  شوم. رسول الله (صلی الله علیه وسلم) علی بن ابی طالب را خواسته پرچم را  برایش دادند وفرمودند: برو بجایی التفات نکن تا خداوند ترا فتح نصیب نماید.
 علی (رضی الله عنه) قدری رفت و سپس ایستاده و بدون اینکه التفات نماید فریاد  زد یا رسول الله بر چه چیز با مردم بجنگم؟ فرمود: با ایشان بجنگ تا شهادت دهند که معبود بر حقی جز الله نیست و محمد  فرستادهء خدا است (صلی الله علیه وسلم) هرگاه این را گفتند در حقیقت خونها و مالهای خویش را از تو بازداشتند، مگر بحق آن و حساب شان با خدا است.
صحیح مسلم جلد4، ص 1872، ح33 .
صحیح مسلم بشرح النووی، کِتَاب فَضَائِلِ الصَّحَابَةِ، لأعطین هذه الرایة رجلا یحب الله ورسوله یفتح الله على یدیه ،ح 2405،صحیح مسلم بشرح النووی - کِتَابفَضَائِلِالصَّحَابَ  ةِ - أما ترضى أن تکون منی بمنزلة هارون من موسى إلا أنه لا نبوة بعدیح 2404.
حَدَّثَنَا قُتَیْبَةُحَدَّثَنَا  حَاتِمُ بْنُ إِسْمَعِیلَعَنْ بُکَیْرِ بْنِ مِسْمَارٍعَنْ عَامِرِ بْنِ  سَعْدِ بْنِ أَبِی وَقَّاصٍعَنْ أَبِی‌هِقَالَ أَمَّرَمُعَاوِیَةُ بْنُ  أَبِی سُفْیَانَ سَعْدًا فَقَالَ مَا یَمْنَعُکَ أَنْ تَسُبَّ أَبَا  تُرَابٍقَالَ أَمَّا مَا ذَکَرْتَ ثَلَاثًا قَالَهُنَّ رَسُولُ اللَّهِ  (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ) فَلَنْ أَسُبَّهُ لَأَنْ تَکُونَ لِی وَاحِدَةٌ مِنْهُنَّ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ حُمْرِ النَّعَمِ سَمِعْتُ  رَسُولَ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ) یَقُولُ یَوْمَ  خَیْبَرَلَأُعْطِیَنَّ الرَّایَةَ رَجُلًا یُحِبُّ اللَّهَوَرَسُولَهُ  وَیُحِبُّهُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ قَالَ فَتَطَاوَلْنَا لَهَا فَقَالَ ادْعُوا لِی عَلِیًّافَأَتَاهُ وَبِهِ رَمَدٌ فَبَصَقَ فِی عَیْنِهِ فَدَفَعَ الرَّایَةَإِلَیْهِ فَفَتَحَ اللَّهُ عَلَیْهِ. 
عامر بن سعد بن ابى وقّاص ، از پدرش  روایت کرده است که در یکى از روزها ، معاویة بن ابى سفیان به سعد دستور داد  (تا به حضرت على بن ابیطالب (علیه السّلام) ناسزا بگوید! «سعد» از دستور اوسرپیچى کرد) .
معاویه ، از وى پرسید : به چه  سبب على را آماج ناسزا و دشنامت قرار نمی دهی ؟ سعد گفت : بخاطر آن که سه  فضیلت از رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله) در شأن على (علیه السّلام) شنیده ام  که با توجه به آن ها، هیچ‌گاه به سبّ و دشنام آن حضرت ، اقدام نمى‏کنم و هر  گاه یکى از آن ها براى من بود ، بهتر و ارزنده‏تر از شتران سرخ مو بود که  در اختیار من باشد .
ما به خاطر خارج نشدن از اصل مقاله  همان دلیل مربوطه را عنوان می کنیم: 
در جنگ خیبر ، از رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله)  شنیدم ، مى‏فرمود :
پرچم اسلام را به دست کسى می‌دهم که خدا و رسول را دوست  مى‏دارد و خدا و رسول هم ، او را دوست مى‏دارند ! از شنیدن این سخن همه ما  در انتظار این که این فضیلت بزرگ نصب ما گردد ، سر از پا نمی شناختیم ،  همان زمان رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله) على را به حضور طلبید . على (علیه السّلام) را در حالى به حضور حضرت رسول اکرم (صلّى اللّه علیه و آله) شرف‌یاب شد که به درد چشم دچار بود ، رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله) آب دهان  مبارک را بر چشم حضرت على (علیه السّلام) مالید ، دیدگانش شفا یافت و پرچم  اسلام را که یادبود نصرت الهى بود ، به دست او سپرد و از برکت وجود حضرت  على (علیه السّلام) ، فتح و پیروزى نصیب اسلام شد .
سنن الترمذی - کِتَابالْمَنَاقِبِ - أنا دار الحکمة وعلی بابها، ح 3724.
حَدَّثَنَا قُتَیْبَةُ بْنُ  سَعِیدٍحَدَّثَنَا حَاتِمُ بْنُ إِسْمَاعِیلَعَنْ بُکَیْرِ بْنِ  مِسْمَارٍعَنْ عَامِرِ بْنِ سَعْدٍعَنْ أَبِیهَِ سَمِعْتُ َقُولُ یَوْمَ  خَیْبَرَلَأُعْطِیَنَّ الرَّایَةَ رَجُلًا یُحِبُّ اللَّهَوَرَسُولَهُ  وَیُحِبُّهُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ فَتَطَاوَلْنَا لَهَا فَقَالَ ادْعُوا لِی عَلِیًّافَأُتِیَ بِهِ أَرْمَدَ فَبَصَقَ فِی عَیْنِهِ وَدَفَعَ الرَّایَةَإِلَیْهِ فَفَتَحَ اللَّهُ عَلَیْهِ .
عامر بن سعد بن ابى وقّاص ، از پدرش روایت کرده است
در  جنگ خیبر ، از رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله) شنیدم ، مى‏فرمود : پرچم  اسلام را به دست کسى می‌دهم که خدا و رسول را دوست مى‏دارد و خدا و رسول هم  ، او را دوست مى‏دارند ! از شنیدن این سخن همه ما در انتظار این که این  فضیلت بزرگ نصب ما گردد ، سر از پا نمی شناختیم ، همان زمان رسول خدا (صلّى  اللّه علیه و آله) على را به حضور طلبید . على (علیه السّلام) را در حالى به  حضور حضرت رسول اکرم (صلّى اللّه علیه و آله) شرف یاب شد که به درد چشم دچار  بود ، رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله) آب دهان مبارک را بر چشم حضرت على  (علیه السّلام) مالید ، دیدگانش شفا یافت و پرچم اسلام را که یادبود نصرت  الهى بود ، به دست او سپرد و از برکت وجود حضرت على (علیه السّلام) ، فتح و  پیروزى نصیب اسلام شد .
مسندأحمد -  مُسْنَدُالْعَشَرَةِالْمُب  َشَّرِینَبِالْجَنَّةِ -  مُسْنَدُالْخُلَفَاءِالرَّ  اشِدِینَ - فتفل فی عینی وقال اللهم أذهب عنه  الحر والبرد ،ح 780.
مسند أحمد -  مُسْنَدُالْعَشَرَةِالْمُب  َشَّرِینَبِالْجَنَّةِ -  مُسْنَدُبَاقِیالْعَشَرَةِ  الْمُبَشَّرِینَبِالْجَنَّ  ةِ - أما ترضى أن تکون  منی بمنزلة هارون منموسى إلا أنه لا نبوة بعدی، ح 1611.
امام فخر رازی در تفسیر کبیر ذیل آیه: ام حسبت ان اصحاب الکهف و الرقیم کانوا من آیاتنا عجباً (کهف/9)
آورده  است که «هر کس بر احوال غیب وقوف بیشتر داشته باشد، قلبی قوی تر و اعصابی محکم‌تر و مسلط‌تر دارد. از این روست که علی بن ابی طالب (ع) می فرماید:  «والله ما قلعت باب خیبر بقوة جسمانیة بل قلعتها بقوة ملکوتیه» یعنی به خدا  سوگند که در خیبر را با نیروی بدنی نکندم بلکه آن را با نیروی ملکوتی و  الهی از جای در آوردم (فضائل الخمسة، 2/325) 
محور سوم: فضیلت شمشیر علی از منظر رسول الله:
امّا در جنگ خندق که معروف است که  رسول خدا (صلّى الله علیه وآله وسلّم) فرمودند: لَضَرْبَةُ عَلیٍّ فی یَوْمِ  الخَنْدقِ اَفْضَلُ مِنْ عِبادَةِ الثَّقَلَیْنِ: ضربه علىّ بن ابی‌طالب (علیه  السّلام) در جنگ خندق، از عبادت جنّ و انس نزد خداى تعالى برتراست، و در  بعضى از نقل ها این چنین آمده است: اَفْضَلُ مِنْ عِبادَةِ الاُمَّةِ  إلى‌یَوْمِ القِیَامَة
برتر است از عبادت تمامى امّت تا روز قیامت.
المستدرک على الصحیحین: ج3/32.
استقبله رسول الله(صلى الله علیه وآله) وهو یقول: «لَمُبَارَزَة علیٍّ بن  أبی طالب لِعَمرو بن عبد ودٍّ أفضلُ من عَمل أُمّتی إلى یوم القیامة» 
بعد از مبارزه علی (ع) و عمر بن عبدود پیامبر به استقبال علی (رض) رفته و  فرمود: مبارزه على بن ابی طالب با عمر بن عبدود از عبادت تمامى امّت تا روز  قیامت برتر است. 
تاریخ بغداد، 13/19.
شواهد التنزیل،2/14. 
إتحاف المهرة ابن حجر العسقلانی، 13/331.
وفی روایة: «ضربة علی یوم الخندق أفضل من أعمال أُمّتی إلى یوم القیامة» ضربه على در جنگ خندق از عبادت تمامى امّت تا روز قیامت برتر است.
ینابیع المودّة،1/412. 
محور چهارم: بررسی حدیث علی یقاتل الناکثین و القاسطین و المارقین:
حَدَّثَنَا عَبَّادُ  بْنُ یَعْقُوبَ، قَالَ: ثنا الرَّبِیعُ بْنُ سَعْدٍ، قَالَ: ثنا سَعِیدُ  بْنُ عُبَیْدٍ، عَنْ عَلِى بْنِ رَبِیعَةَ، عَنْ عَلِى، قَالَ: "عَهِدَ  إِلَى رَسُولُ اللَّهِ (ص) فِى قِتَالِ النَّاکِثِینَ، وَالْقَاسِطِینَ،  وَالْمَارِقِینَ ".
على (علیه السلام) فرمود: رسول خدا، از من براى جنگ با ناکثین و قاسطین و مارقین پیمان گرفت.
البزار، أبو بکر أحمد بن  عمرو بن عبد الخالق (متوفای292 هـ)، البحر الزخار (مسند البزار)، ج3، ص26ـ  27، ح774، تحقیق: د. محفوظ الرحمن زین الله، ناشر: مؤسسة علوم القرآن،  مکتبة العلوم والحکم - بیروت، المدینة الطبعة: الأولى، 1409 هـ.
طبرانى در المعجم الأوسط مى‌نویسد:
حَدَّثَنَا مُوسَى  بْنُ أَبِى حُصَیْنٍ، قَالَ: نا جَعْفَرُ بْنُ مَرْوَانَ السَّمُرِى،  قَالَ: نا حَفْصُ بْنُ رَاشِدٍ، عَنْ یَحْیَى بْنِ سَلَمَةَ بْنِ کُهَیْلٍ،  عَنْ أَبِیهِ، عَنْ أَبِى صَادِقٍ، عَنْ رَبِیعَةَ بْنِ نَاجِدٍ، قَالَ:  سَمِعْتُ عَلِیًّا، یَقُولُ: " أُمِرْتُ بِقِتَالِ النَّاکِثِینَ،  وَالْقَاسِطِینَ، وَالْمَارِقِینَ "
الطبرانی، ابوالقاسم سلیمان بن أحمد بن أیوب (متوفاى360هـ)، المعجم الأوسط، ج 8، ص213، ح8433، تحقیق: طارق بن عوض الله بن محمد،‏عبد المحسن بن إبراهیم الحسینی، ناشر: دار الحرمین - القاهرة – 1415هـ.
هیثمى بعد از نقل این روایت مى‌گوید: رواه البزار والطبرانى فى الأوسط وأحد إسنادى البزار رجاله رجال الصحیح غیر الربیع بن سعید ووثقه ابن حبان.
این روایت را بزار و طبرانى نقل کرده اند  که رجال سند بکى از نقلهاى بزار، راویان صحیح بخارى هستند غیر از ربیع بن  سعید که ابن حبان او را نیز توثیق کرده است.
الهیثمی، أبو الحسن علی بن  أبی بکر (متوفای 807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج7، ص 238، ناشر: دار الریان للتراث/‏ دار الکتاب العربی - القاهرة، بیروت – 1407هـ.
حاکم نیشابورى همین مطلب را از ابو ایوب انصارى نقل مى‌کند:
حَدَّثَنَا أَبُو  سَعِیدٍ أَحْمَدُ بْنُ یَعْقُوبَ الثَّقَفِى، ثنا الْحَسَنُ بْنُ عَلِى  بْنِ شَبِیبٍ الْمَعْمَرِى، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ حُمَیْدٍ، ثنا سَلَمَةُ  بْنُ الْفَضْلِ، حَدَّثَنِى أَبُو زَیْدٍ الأَحْوَلُ، عَنْ عِقَابِ بْنِ  ثَعْلَبَةَ، حَدَّثَنِى أَبُو أَیُّوبَ الأَنْصَارِى فِى خِلافَةِ عُمَرَ  بْنِ الْخَطَّابِ (رَضِى اللَّهُ عَنْهُ)، قَالَ: " أَمَرَ رَسُولُ اللَّهِ  (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ) عَلِى بْنَ أَبِى طَالِبٍ  بِقِتَالِ النَّاکِثِینَ، وَالْقَاسِطِینَ، وَالْمَارِقِینَ"
ابو ایوب انصارى در دوران خلافت عمر نقل کرد که: رسول خدا به على دستور داد تا با ناکثین و قاسطین و مارقین بجنگد.
النیشابوری،محمد بن عبدالله  أبو عبدالله الحاکم (متوفای405 هـ)، المستدرک على الصحیحین، ج3، ص 150،  ح4674، تحقیق: مصطفى عبد القادر عطا، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت،  الطبعة: الأولى، 1411هـ - 1990م.
ولهذه الأخبار طرق  صحاح قد ذکرناها فى موضعها وروى من حدیث على ومن حدیث ابن مسعود ومن حدیث  أبى أیوب الأنصارى أنه أمر بقتال الناکثین والقاسطین والمارقین.
و براى این احادیث طرق وسندهاى صحیح است که ما در جاى خود آن را آوردیم واز حدیث على (علیه السلام)و از حدیث ابن مسعود واز حدیث أبوأیوب الأنصارى، روایت شده است که آن حضرت مأمور شده است به جنگ نمودن با ناکثین وقاسطین ومارقین.
إبن عبد البر، یوسف بن عبد  الله بن محمد بن عبد البر النمری (متوفای463هـ) ، الاستیعاب فی معرفة  الأصحاب، ج3، ص 1117، تحقیق علی محمد البجاوی، ناشر: دار الجیل - بیروت،  الطبعة: الأولى، 1412هـ. 
طبرانى همین مطلب را از عبد الله بن مسعود نقل می‌کند:
حدثنا محمد بن  هِشَامٍ الْمُسْتَمْلِی ثنا عبد الرحمن بن صَالِحٍ ثنا عَائِذُ بن حَبِیبٍ  ثنا بُکَیْرُ بن رَبِیعَةَ ثنا یَزِیدُ بن قَیْسٍ عن إبراهیم عن عَلْقَمَةَ  عن عبد اللَّهِ قال أَمَرَ رسول اللَّهِ (صلى اللَّهُ علیه وسلم) بِقِتَالِ  النَّاکِثِینَ وَالْقَاسِطِینَ وَالْمَارِقِینَ. 
عبد الله بن مسعود می‌گوید: رسول خدا به على دستور داد تا با ناکثین و قاسطین و مارقین بجنگد.
الطبرانی، سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم(متوفای360هـ)، المعجم الکبیر، ج10، ص 91، ح10054، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ناشر: مکتبة الزهراء - الموصل، الطبعة: الثانیة، 1404هـ – 1983م.
پیامبــــرخدا (صلی الله علیه و آله)به ابوذر غفاری فرمود:« ای ابوذر، اگر علی نبود، حق از باطل، و مؤمن از کافر شناخته نمی‌شد وکسی خداوند را عبادت نمی‌کرد، زیرا علی سر مشرکان را با شمشیر زد تا مردم اسلام آوردند و خدا را عبادت کـردند. اگر این کار علی نبود، نه پاداش و ثوابی در کار بودو نه کیفــــر و جزایی.» 
بحارالانوار، ج 40، ص 55، حدیث 90،کنز جامع الفوائد .
محور پنجم: جهاد از منظر قرآن:
1. جهاد وسیله رستگاری: (صف/11) 
 2.جهاد بهترین تجارت با خدا: (صف / 10و 11( 
3.خیرات و خوبی ها ویژه ی جهادگران است: (توبه/88(
4.جهادگران امیدواران به رحمت الهی هستند: ( بقره / 218)
5.مومنان واقعی، جهادگرانند: (حجرات/15( 
6.متخلفین از جهاد در عذاب الهی خواهند بود: (توبه/81 (
7.خداوند، مجاهدانی را که با مال و جان خود جهاد نمودند، بر قاعدان [= ترک‌کنندگان جهاد] برتری مهمی بخشیده (نساء ۹۵)
محور ششم: خصم  با علی از منظر رسول الله:
پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله):هر کس علی را دوست بدارد، مرا دوست داشته است و هر کس علی را دشمن بدارد، مرا دشمن داشته است.1
پیامبر  خدا(صلی الله علیه وآله ) « درباره علی (علیه السلام) »:هر کس علی را دوست  بدارد، مرا دوست داشته است و هر کس مرا دوست بدارد، خداوندْ او را دوست می دارد؛ و هر کس علی را دشمن بدارد، مرا دشمن داشته است و هر کس مرا دشمن  بدارد، خداوندْ او را دشمن می دارد.2
پیامبر  خدا(صلی الله علیه وآله):علی، داورترینِ امّتِ من بر اساس کتاب خداست. هر که  مرا دوست دارد، باید علی را دوست بدارد. هیچ بنده ای به پیوندِ دوستی من  نمی رسد، مگر به واسطه دوستی با علی.3
پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله):ای علی! کسی که گمان می کند مرا دوست دارد، در حالی که با تو دشمنی می ورزد، دروغگوست.4
تاریخ  دمشق (به نقل از جابر):در مسجدْ نشسته بودیم که پیامبر(صلی الله علیه  وآله) بر ما وارد شد و دست علی (علیه السلام) در دستش بود. پیامبر(صلی الله  علیه وآله) فرمود:«مگر شما گمان نمی برید که مرا دوست می دارید؟
گفتند:چرا، ای پیامبر خدا!
فرمود:«کسی که گمان می برد مرا دوست دارد، ولی با علی دشمنی می ورزد، دروغگوست».5
پیامبر فرمود: «اى على!مؤمن تو را دشمن ندارد و منافق دل به دوستى تو نسپارد».6
 •  المستدرک علی الصحیحین:4648/141/3، المناقب:44/70. 
 •  المعجم الکبیر:947/319/1، بشارة المصطفی:120، شرح الأخبار:125/167/ 1. 
 •  تاریخ دمشق:8753/241/42، بشارة المصطفی:149. 
•   تاریخ دمشق: 8796/268/42، کفایة الطالب:320، البدایة و النهایة:355/7. 
 •  تاریخ دمشق:8794/268/42 و8795. نیز،ر.ک:الاحتجاج:56/347/1.
 •  شرح نهج البلاغة لابنابی الحدید:18/173.
طبق فرموده پیغمبر، دشمنی با علی، دشمنی با اوست و کسانی که با پیغمبر دشمنی کنند خداوند در قرآن می فرماید:
إِنَّ الَّذِینَ  یؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیا  وَالْآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُهِینًا «احزاب/57» 
آنها که خدا و پیامبرش  را آزار می‌دهند، خداوند آنان را از رحمت خود در دنیا وآخرت دور ساخته، و  برای آنها عذاب خوارکننده‌ای آماده کرده است.
با توجه به گفته های ابن تیمیه نتیجه گیری که می شود  از محورهای مورد بحث کرد این است:
پیغمبر در انتخاب علمدار  خود دچار اشتباه شده است و  نباید بیرق اسلام را در خیبر نستجیرباالله  به دست انسان دنیا طلب و جاه  طلب می داد. زیرا مواضع فکری علی  با خطوط احکام و معارف اسلامی در تضاد  است.  اشتباه دوم پیغمبر این بود که فضیلت شمشیر علی را با اعمال امت یکی دانست.
  اشتباه سوم پیغمبر در حدیث ناکثین و قاسطین بود که نباید بستر مقام طلبی و  دنیا طلبی را برای فرد مستبدی هم‌چون علی ایجاد می کرد، زیرا علی با سوء  استفاده از این حدیث، فضا را برای فتوحات غیر شرعی خود مساعد دانست  ! 
  اشتباه چهارم پیغمبر این بود که پیغمبر نفس خود را هم کف نفس مادی نگری چون علی قائل شد  خوب این طوری که مشخص است نعوذ و باالله پیغمبر هم قدرت تشخصی نداشته و این که قرآن می فرماید او از هوا و هوس سخن نمی گوید هم با اشتباهات  پیامبر در منافات است پس خدا هم اشتباه می کرده. 
  خوب دوست داران و ادامه دهنده گان سیره ابن تیمیه، ذات بد نیکو نگردد چون که بنیانش کج است، با این اوصاف باز هم او شیخ الاسلام است؟ 
  خوب جناب ابن تیمیه حالا شما به ما بفرمایید چه کسی جنگید برای اینکه تصرف بر جان و مال و ناموس داشته باشد. آیا علی بوده  یا نه؟ 
  اگر بگوییم شما راست می گویید باید بر همه موجودیت ها، ارزش ها، مقدسات، اصولیات و همه نباتات شک کنیم.  پس مجبورید کلام و گفتار های سخیف و افاضه های بی اساس خودتان را اصلاح نمایید.
  شما به خاطر تنفر، بغض و کینه ای که نسبت به این شخصیت عظیمی که ابن عباس (رض) درباره او می فرماید 300 آیه در شخصیت و شان علی نازل شده است دارید وهمه مقدسات را زیر پا گذاشته اید و چگونه به خود اجازه می دهید به هرگونه  که دلتان می خواهد تفکرات منزوی و متحجر و مستبدانه خود را به این شخصیت،  شخیص نسبت دهید و متعرض بر مسند و مقام حضرت شوید.

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۶/۱۲/۰۲
  • ۷۶۲ نمایش
  • سید عباس سیدی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی