منهاج البدعه الامویه

شبهه:
روایت متواتر زمانی به وجود می آید که حداقل چهار روایت با چهار طرق مختلف و با سند صحیح مساله ای را گزارش نماید.
گرچه محدود کردن به عدد چهار جای اختلاف است ،اما مراد در تواتر، وجود تعداد فراوان در همه طبقات می باشد برای مثال ده تبع تابعی روایتی را از ده تابعی و آنها نیز از ده صحابی و آنها نیز از پیامبر نقل کنند.
پس شرط تواتر وجود طرق متعدد در همه طبقات است و این‌که اجتماع همه آنها بر گفتن دروغ غیر منطقی و محال به نظر برسد. هم‌چنین راویان  در نقل کردن روایت اقرار به سماع  یا دیدن کرده باشند.
و عبارت تواتر اصطلاحات محدیثن می باشد و باید به معنا و مراد گوینده آن و قائل آن رجوع کرد و اما در افسانه شهادت فاطمه شروط تواتر وجود ندارد. چون یک عده راوی که بنا بر جرح خود شیعیان از کذابان و مجهول الحالات و متروک الحدیثان و این اوصاف هستند و دروغی را روایت کرده اند که سند های آن را جعل کرده اند. 
به همان شکل صد ها روایت تحریف قرآن در کتب شیعه نیز گرچه اقرار می کنند، از متواترات است و از روایات امامت کمتر نیستند، اما باز متواتر اصطلاحی مد نظر ما نیست چون یک مشت کذاب و خارج از دین آن را جعل کرده اند.
روایت متواتر زمانی به وجود می آید که حداقل چهار روایت با چهار طرق مختلف در همه طبقات آن و با سندی که احتمال هماهنگی همه آنها بر گفتن دروغ محال باشد، در آن موقع متواتری است که الزام آور قبول است. 
 پس از اصطلاح مذکور چنین مرادی نداشته اند که اگر یک مشت رافضی کذاب جمع شدند و دروغی همانند دروغ امامت یا تحریف قرآن یا شهادت فاطمه را به شکل تواتر روایت کردند، آن تواتر همان تواتر مد نظر علمای حدیث باشد.
پاسخ:
 با توجه به اینکه آقای البانی خدای علوم حدیث آن‌ها می‌گوید روایت متواتر نیازی به صحت ندارد این جاهل دوباره ادعایش را تکرار می کند و می گوید روایت متواتر باید صحیح باشد.
 مگر ما متواتر ضعیف هم دارید که ما باید صحیحش را بیاوریم؟ به قول عقیل بی عقل که می گوید روایت متواتر ضعیف هم می شود.
اصلا شما متواتر را باید تعریف کنید که چه است و یعنی چه؟
گذر از تعریف اقسام تواتر اما متواتر یعنی روایتی که به خاطر داشتن طرق مختلف اتفاق در ضعیف بودنش نیست .یعنی وقتی یک خبری را که چندین نفر آن‌را نقل کنند دیگر احتمال ضعف در آن نیست ولو اگر رواتش ضعیف باشند، چون از افراد مختلف نقل می شود .دیگر حمل بر ضعف نیست.
اما این وهابی بعد از رسوایی و سوتی اولش در تعریف تواتر، در بخش دوم آمد یک سوتی دیگر به سوتی هایش اضافه کرد و آن هم این بود ؛چون نتوانست از تعریف اولیش دفاع کند یک قیدی دیگر به آن افزود که تواتر و تعدد طرق باید در همه طبقات باشد. در حالی  که در ترجمه و تعریف اولش این قید را اضافه نکرده بود .فلذا دید که دارد رسوا می شود، قیدی دیگر بر آن افزود.
اما برویم بار دیگر سخن البانی را نگاه کنیم که آیا در تواتر باید روایت صحیح باشد یا خیر؟
البانی چنین می‌گوید :
وأما التواتر ، فانضمام الطرق الأخرى إلیها ، وهی وإن کان فی بعضها ضعف ... لا سیما ولا یشترط فی الحدیث المتواتر سلامة طرقه من الضعف ، لأن ثبوته إنما هو بمجموعها ، لا بالفرد منها ، کما هو مشروح فی " المصطلح "
اما در تواتر ، انضمام طرق روایی به یک‌دیگر ولو اینکه در برخی از آن‌ها ضعف وجود داشته باشد ... علی الخصوص در مورد حدیث متواتر ، سالم بودن طرق روایی از ضعف اصلا مدنظر نیست. زیرا ثبوت آن بر اساس مجموع روایات می باشد و نه تک تک آنها آن‌چنان این امر در مصطلح الحدیث بیان شده است ،نیست. زیرا ثبوت آن بر اساس مجموع روایات می باشد و نه تک تک آن‌ها آن‌چنان این امر در مصطلح الحدیث بیان شده است.
پس سناریو تواتر صحیح سخنی است، باطل که هر دیوانه ای به آدم می خندد.
اما تحدی می کنیم بیاورید که کدام عالم سنی گفته است که روایت متواتر یعنی روایتی که تعدد طرق داشته باشد ولی باید طرقش صحیح باشد.
بعد یک ادعایی دیگر کرد که خبر متواتر خبری است که تعدد طرق باید در همه طبقات داشته باشد و باید حداقل چهار طریق داشته باشد که این هم سخنی است باطل و مضحک.زیرا علمای اهل سنت می گویند اختلاف در تواتر و نقل طرق است که از دو نفر شروع می شود به بالا.
فصل: [مذاهب العلماء فی عدد التواتر]
واختلف الناس فیه:
فمنهم من قال: یحصل باثنین، ومنهم من قال: یحصل بأربعة. وقال قوم بخمسة، وقال قوم بعشرین، وقال آخرون بسبعین، وقیل غیر ذلک.
الکتاب: روضة الناظر وجنة المناظر فی أصول الفقه على مذهب الإمام أحمد بن حنبل، المؤلف: أبو محمد موفق الدین عبد الله بن أحمد بن محمد بن قدامة الجماعیلی المقدسی ثم الدمشقی الحنبلی، الشهیر بابن قدامة المقدسی (المتوفى: 620هـ)-الناشر: مؤسسة الریّان للطباعة والنشر والتوزیع،الطبعة: الطبعة الثانیة 1423هـ-2002م- ج 1 ص 297.
اما آیا تواتر باید در همه طبقات باشد؟
پاسخ خیر است.زیرا علمای اهل سنت، نقل فقط از 4  صحابی را متواتر می دانند و اصلا به تمام طبقات نگاه نمی شود.
ابن حزم بعد از نقل روایتی در باب حرمت بیع آب میگوید :
فَهَؤُلاَءِ أَرْبَعَةٌ من الصَّحَابَةِ فَهُوَ نَقْلُ تَوَاتُرٍ لاَ تَحِلُّ مُخَالَفَتُهُ.
اینها 4 نفر از صحابه هستند (که این روایت را بیان کرده اند) و این نقل متواتر است و مخالفت با آن جایز نیست.
المحلى ، ج 2 ص 135 ؛ ج 9 ص 7 ، اسم المؤلف:  علی بن أحمد بن سعید بن حزم الظاهری أبو محمد، الوفاة: 456 ، دار النشر : دار الآفاق الجدیدة ، بیروت ، تحقیق : لجنة إحیاء التراث العربی.
پس اثبات تواتر در یک یک طبقه است و نه تمامی طبقات.
بعد گفتند که در مورد شهادت حضرت صدیقه طاهره اصلا متواتر نیست چرا؟ چون راویان ضعیف در آن وجود دارند، خوب شما این‌قدر جاهلیت که هنوز نمی دانید در روایاتی که تعدد طرق دارند به ضعف راویان توجه نمی شود .
و هم‌چنین گفتیم تواتر خبر شهادت را شما و علمای ما به ان اشاره کرده اند که ما را از بررسی آن بی نیاز می کند.تحدی می کنم یک عالم سنی را بیاورید که بگوید در تواتر صحت خبر شرط است و اگر خبری متواتر شد و ضعیف بود باطل است.
اما روایت متواتر که هیچ بلکه اهل سنت مستفیضی را که تعدد طرق داشته باشد را هم به آن عمل می کنند. ولو اگر دارای راویان ضعیف باشد.
ابن تیمیه حرّانی می‌نویسد :
تعدد الطرق وکثرتها یقوى بعضها بعضا حتى قد یحصل العلم بها ولو کان الناقلون فجارا فساقا فکیف إذا کانوا علماء عدولا ولکن کثر فی حدیثهم الغلط .
زیادی و تعدد راه‌های نقل حدیث برخی، برخی دیگر را تقویت می کند که خود زمینه علم به آن را فراهم می کند ؛ اگر چه راویان آن فاسق و فاجر باشند ؛ پس چگونه خواهد بود حال حدیثی که تمام راویان آن افراد عادلی باشند که خطا و اشتباه هم در نقلشان فراوان باشد .
ابن تیمیه الحرانی ، أحمد عبد الحلیم أبو العباس (متوفای 728 هـ) ، کتب ورسائل وفتاوى شیخ الإسلام ابن تیمیة ، ج 18  ، ص 26 ، تحقیق : عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی ، ناشر : مکتبة ابن تیمیة ، الطبعة : الثانیة .
العینی در عمدة القاری به نقل از نووی می‌نویسد :
وقال النووی فی ( شرح المهذب ) : إن الحدیث إذا روی من طرق ومفرداتها ضعاف یحتج به ، على أنا نقول : قد شهد لمذهبنا عدة أحادیث من الصحابة بطرق مختلفة کثیرة یقوی بعضها بعضا ، وإن کان کل واحد ضعیفا .
نووی در شرح مذهب گفته : اگر روایتی با سند‌های مختلف نقل شود ؛ ولی بعضی از روات آن ضعیف باشند ؛ بازهم به آن احتجاج می‌شود ، علاوه بر این که ما می‌گوییم : تعدادی احادیث از صحابه و از راه‌های گوناگونی نقل شده است که بعضی از آن بعضی دیگر را تقویت می کنند ؛ اگرچه هریک از آن احادیث ضعیف باشند .
العینی ، بدر الدین محمود بن أحمد (متوفای 855هـ) ، عمدة القاری شرح صحیح البخاری ، ج 3 ، ص 307 ، ناشر : دار إحیاء التراث العربی، بیروت .
پس ببینید این ها چقدر جاهل هستند که می گویند روایت متواتر صحیح بیاورید در حالی که علمایشان می گویند متسفیض نیاز به صحت خبر ندارد. حال این می گوید ما متواتر ضعیف هم داریم و باید صحتش ثابت شود. خوب اگر قرار باشد متواتر هم صحتش اثبات شود، پس فرقش با اثبات صحت خبر واحد در چیست؟
 

https://t.me/menhajol_beda/12662