منهاج البدعه الامویه

سایتی متفاوت و قوی جهت دفاع از اهل بیت در مقابل نواصب

منهاج البدعه الامویه

سایتی متفاوت و قوی جهت دفاع از اهل بیت در مقابل نواصب

منهاج البدعه الامویه

سلام علیکم

ان شا الله به حول قوه الهی و به مدد مولایمان سیدنا علی بن ابی طالب، صاعقه های سنگینی در این سایت بر رئوس وهابیت خواهیم زد

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی

شبهه: بزرگترین توهین به دختر رسول خدا.

پنجشنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۹:۳۷ ق.ظ



متن روایات مورد نظر که توهین به دختر رسول خدا یعنی حضرت فاطمه در کتاب (اللمعه البیضاء) اقای تبریزی امده که از بزرگان متاخر شیعیان است . 
وانها کانت ابدا بتولا عذراء و کان ثدیها طویلین بحیث کانت تلقیهما من اعلی کتفیها علی عقبها و ترضع اولادها من وراء ظهرها علی ما ذکر بعضهم ذلک مسند الی الروایه.
 ودر ادامه می‌گوید :  
ورسول الله (صلی الله علیه و آله) کان یمس وجهه لما بین ثدییها کل یوم و لیله یشمها و یلتذ من استشمامها.
او برای همیشه باکره و دور از حیض بود. سینه های آن حضرت دراز و بلند بود، به گونه ای که ان‌ها را از شانه اش به سمت پشت سر می انداخت و فرزندانش را از پشت سر شیر می‌داد. طبق ان‌چه که از روایات معلوم می‌شود و در ادامه می‌گوید:پیامبر هر روز و شب چهره اش را میان سینه های فاطمه قرار می‌داد و رایحه بدنش را استشمام می‌کرد و از آن لذت می‌برد . 
آدرس کتاب : التبریزی الانصاری محمد علی بن محمد کتاب اللمعه البیضاء فی شرح
«خطبه الزهرا» ص 235 . تحقیق السید هاشم المیلانی . 
ناشر : دفتر نشر الهادی(قم) ایران . 
نکته : همین علمای شیعه به دروغ افسانه شهادت برای حضرت فاطمه(س)را از سال 1371 درست کردند تا به دروغ به مردم القا کنند که اهل بیت مظلوم‌اند. در حالی که در کتاب‌هایشان بزرگ‌ترین تهمت ها و توهین را به اهل بیت دارند .
پاسخ ما:
اولا.این روایت سند ندارد، لذا مرسل است و باطل.
ثانیا. شما اگر مرد بودید و جرات و شهامت داشتید، چرا پاورقی کتاب را نشان ندادید که عالم و مولف کتاب می گوید این روایت نا اشناست و خلاف عقل است. لذا روایتی که اشنا نباشد و خلاف عقل سلیم باشد باطل است. ان هم از منظر علمای شیعه که به ان هم اقرار کرده اند.
واقعا چرا شما حیا نمی کنید و حقیقت را قیچی می کنید؟
دوستان لینک کتاب را می دهم شما خودتان بروید قضاوت کنید:

http://lib.eshia.ir/15096/1/234


نام کتاب : اللمعة البیضاء، نویسنده:التبریزی الأنصاری،جلد : 1،صفحه : 234 .
اقای تبریزی روایت را می اورد و در پایان کد2 می زند، یعنی رجوع شود به پاورقی.
یوم لعلی (علیه السلام) ثلاث مرات، على ما مر تفصیله فی وجه تسمیتها (علیها السلام) بالزهراء. وانها کانت أبدا بتولا عذراء، وکان ثدیاها طویلین بحیث کانت تلقیهما من أعلى کتفیها على عقبها، وترضع أولادها من وراء ظهرها، على ما ذکر بعضهم ذلک مسندا إلى الروایة [2]. 
وقتی ما به پاورقی رجوع می کنیم،می بینیم ایشان این‌گونه قید زده اند:
[2] أقول: هذا کلام غریب لا یقبله العقل السلیم. (*) 
من‌ مولف می گوید این روایت اشنا نیست. یعنی سندی ندارد و عقل سلیم هم ان‌را نمی پذیرد.
حالا اقایان وهابی حیا کنید که اینقدر بی انصافانه می اید نظر عالم شیعه را در مورد این روایت ضعیف و باطل مخفی می کنید و می گوید شیعه این مطالب را در کتاب هایش نقل کرده اتفاقا عالم شیعه انرا اورده و تفرد هم می زند که روایت باطله تا مشخص شود شیعه این اباطیل را نمی پذیرد
اقایان وهابی، شما راست می گویید و خیلی غیرت دارید بروید روایت های خودتان را غربال کنید که چه توهین های شنیعی به عایشه کرده است.
رسول خدا (ص) ران عائشه را برهنه می‌کرد و صورتش را بر آن می‌نهاد:
أبى داود سجستانى در سنن خود و ابن کثیر دمشقى در تفسیر خود نقل مى‌کنند:
حدثنا عبد اللَّهِ بن مَسْلَمَةَ ثنا عبد اللَّهِ یَعْنِی بن عُمَرَ بن غَانِمٍ عن عبد الرحمن یَعْنِی بن زِیَادٍ عن عُمَارَةَ بن غُرَابٍ أن عَمَّةً له حَدَّثَتْهُ أنها سَأَلَتْ عَائِشَةَ قالت إِحْدَانَا تَحِیضُ وَلَیْسَ لها وَلِزَوْجِهَا إلا فِرَاشٌ وَاحِدٌ قالت أُخْبِرُکِ بِمَا صَنَعَ رسول اللَّهِ (صلى الله علیه وسلم) دخل فَمَضَى إلى مَسْجِدِهِ قال أبو دَاوُد تَعْنِی مَسْجِدَ بَیْتِهِ فلم یَنْصَرِفْ حتى غَلَبَتْنِی عَیْنِی وَأَوْجَعَهُ الْبَرْدُ فقال ادْنِی مِنِّی فقلت إنی حَائِضٌ فقال وَإِنْ اکْشِفِی عن فَخِذَیْکِ فَکَشَفْتُ فَخِذَیَّ فَوَضَعَ خَدَّهُ وَصَدْرَهُ على فَخِذِی وَحَنَیْتُ علیه حتى دَفِئَ وَنَامَ.
عمارة بن غراب از عمه خودش نقل مى‌کند که از عائشه سؤال کردم: برخى از ما وقتى حیض مى‌شود، فقط یک رخت‌خواب براى خود و همسرش دارد (چه کار کند؟). عائشه گفت: بگذارید از کارى که رسول خدا کرد براى شما بگویم، روزى رسول خدا (ص) بر من وارد شد و به محل سجده خود (ابوداود گفته منظور محل نماز آن حضرت در خانه‌اش بوده)، برنگشت تا خواب بر من غلبه کرد، و رسول خدا نیز سردش شد، پس به من گفت: به من نزدیک شود، من گفتم: من حیض هستم، پس گفت: پس رانت را برهنه کن، من رانم را برهنه کردم؛ پس آن حضرت گونه و سینه‌‌اش بر ران من گذاشت، من دلم به حالش سوخت تا این که گرم شد و خواب رفت.
السجستانی الأزدی، سلیمان بن الأشعث ابوداود (متوفای 275هـ)، سنن أبی داود، ج1، ص70، ح270، تحقیق: محمد محیی الدین عبد الحمید، ناشر: دارالفکر؛ابن کثیر الدمشقی، ابوالفداء إسماعیل بن عمر القرشی (متوفای774هـ)، تفسیر القرآن العظیم، ج1، ص260، ناشر: دار الفکر ـ بیروت – 1401هـ.

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۷/۰۲/۰۶
  • ۹۰۴ نمایش
  • سید عباس سیدی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی