مناقشه ای در غضب حضرت زهراء(س)
متن شبهه از طرف وهابیت:
شیعیان مىگویند که هرکس فاطمه را به خشم آورد، رسول الله را به خشم آورده وهر کس رسول الله را به خشم آورد الله تعالى را به خشم آورده است و در ادامه ادعا مىکنند که ابوبکر الصدیق سیده فاطمه (رضى الله عنها) را به خشم آورده و به این دلیل خدا و رسولش بر ابوبکر غضب کرده اند.
سوال مى کنیم اگر خود حضرت فاطمه (رضى الله تعالى عنها) کارى کند که غضب رسول الله (صلى الله علیه وسلم) را برآورد آن وقت تکلیف چیست؟ آیا خداوند هم از سیده فاطمه به غضب مى آید.
روایت از کتب شیعه:
الأمالی - الشیخ الصدوق - ص 305.
http://lib.eshia.ir/15033/1/305
348 / 7 - حدثنا الحسن بن محمد بن سعید الهاشمی الکوفی ،قال:حدثنا جعفر بن محمد بن جعفر العلوی الحسنی،قال:حدثنا محمد بن علی بن خلف العطار،قال:حدثنا حسن بن صالح بن أبی الأسود،قال:حدثنا أبومعشر، عن محمد ابن قیس،قال:کان النبی(صلى الله علیه وآله)إذا قدم من سفر بدأ بفاطمة(علیها السلام) فدخل علیها، فأطال عندها المکث،فخرج مرة فی سفر فصنعت فاطمة(علیها السلام)مسکتین من ورق(2)وقلادة وقرطین وسترا لباب البیت لقدوم أبیها وزوجها (علیهما السلام)،فلما قدم رسول الله(صلى الله علیه واله وسلام)دخل علیها فوقف أصحابه على الباب لا یدرون أیقفون أو ینصرفون لطول مکثه عندها،فخرج علیهم رسول الله(صلى الله علیه وآله) وقد عرف الغضب فی وجهه حتى جلس عند المنبر،فظنت فاطمة(علیها السلام) أنه إنما فعل ذلک رسول الله (صلى الله علیه وآله) لما رأى من المسکتین والقلادة والقرطین والستر،فنزعت قلادتها وقرطیها ومسکتیها،ونزعت الستر،فبعثت به إلى رسول الله(صلى الله علیه وآله)،وقالت للرسول:قل له(صلى الله علیه وآله):تقرأ علیک ابنتک السلام،وتقول:اجعل هذا فی سبیل الله.فلما أتاه وخبره،قال(صلى الله علیه وآله):فعلت فداها أبوها- ثلاث مرات - لیست الدنیا من محمد ولا من آل محمد،ولو کانت الدنیا تعدل عند الله من الخیر جناح بعوضة ما أسقى منها کافرا شربة ماء ثم قام فدخل علیها.
مى گوید رسول الله(صلى الله علیه وعلى آله وصحبه وسلم)وقتى از سفرى مى آمدند، ابتدا به خانه حضرت فاطمه (رضى الله عنها)مى رفتند و مدت طولانى نزد ایشان مى ماندند و روزى رسول الله (صلى الله علیه وسلم) به سفر رفتند وحضرت فاطمه خود را تزیین کردند. خلخالى از طلا انداختند و همینطور گوش واره ى طلا پوشیدند.وقتى رسول الله از سفر آمدندبرحضرت فاطمه وارد شدندو اصحاب هم بر در باب توقف کردند و نمىدانستند صبر کنند یا منصرف شوند، به دلیل مکث طولانى رسول الله.رسول الله (صلى الله علیه وسلم) از خانه حضرت فاطمه خارج شدند،در حالى که از صورتشان غضب پدیدار بود. تا اینکه به بالاى منبر رفتند. حضرت فاطمه متوجه شدند که غضب رسول الله به خاطر فعل ایشان است. تمام طلا وجواهر را بیرون آوردند و به رسول الله پیام فرستادند که دخترت بر شما سلام دارد و مى گوید تمام این جواهرات در راه الله باشد.و رسول الله فرمودند دنیا از آن محمد وآل محمد نمى باشد.پس از منبر بلند شده ودوباره وارد خانه حضرت فاطمه شدند.
حال سوال اینکه آیا خداوند از حضرت فاطمه غضبناک شدند؟وقتى که فعل حضرت فاطمه باعث خشم رسول الله شد!
صاعقه سنگین بر رئوس وهابیت و نواصب :
قبل از اینکه بنده پاسخ این شبهه را بدهم،ذکر نکته ای قابل تامل است برای دوستان، که انرا واگویه نمایم.
بعد از چند سال کار کردن در مورد رجال باعث می شود، یک سری از مسائل به صورت تجربی دست شما را بگیرد و یکی از این تجربه ها همین است که حقیر بعد از چند سال کار کردن در رجال شیعه و جماعت وهابی به یکی از مسائلی که به آن رسیده ام این است.وقتی روایتی در کتب شیعه است که وهابیها از ان به عنوان طعن بر ائمه احتجاج می کنند، شما می دانید روات ان مملو از مجاهیل است که خود همین مجهول بودن روات و عدم ذکر ان در بین معاجم شیعه این حساسیت را برای ما ایجاد می کند که روات آن از راویان مذهب عامه بوده که دقیقا این موضوع در مورد همین روایت هم صدق میکند. حال با ما باشید و صاعقه های سنگین.
متن روایت چیست؟
جماعت وهابی میگویند در این روایت وارد شده است که پیامبر بر حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) غضب کرده است و نتیجه گرفتند؛ پس اگر ابوبکر حسب اینکه حضرت زهرا (سلام الله علیها) بر او غضب کرد و ابوبکر جهنمی شد،پس حضرت زهرا (سلام الله علیها) هم جهنمی است چون پیامبر بر او غضب کرده است!
حال سند روایت را نگاه کنید تا بر شما شرحی در باب رجال ان بزنیم:
348 / 7 - حدثنا الحسن بن محمد بن سعید الهاشمی الکوفی،قال:حدثنا جعفر بن محمد بن جعفر العلوی الحسنی،قال:حدثنا محمد بن علی بن خلف العطار،قال:حدثنا حسن بن صالح بن أبی الأسود،قال:حدثنا أبو معشر، عن محمد ابن قیس .
4 راوی این حدیث از حیث سند مجهول هستند.
1.محمد بن علی بن خلف العطار.
2.حسن بن صالح بن أبی الأسود.
3.أبو معشر.
4.محمد ابن قیس.
این 4 راوی در رجال شیعه مجهول هستند و ترجمه ای ندارند، اما نکته جالب اینجاست:وقتی به معاجم وهابیون نگاهی میاندازیم میبینیم همه این روات از راویان احادیث وهابی هستند که در ادامه آنها را تک تک بررسی می کنیم.
نکته اول اینجاست که اصلا محمد بن قیس کیست؟ این راوی روایت را از پیامبر نقل میکند و همین ابتدا سوال پیش میاید:اصلا او ایا صحابی است که نقل روایت از رسول خدا میکند یا خیر؟ اصلا این خبر از نظر سند اتصال دارد یا خیر؟
علمای اهل سنت می گویند او از صغار تابعین بوده و اهل علم می دانند اصلا تابعین رسول الله را درک نکرده و از او سماع نداشته هیچ و از همه جالب تر اینجاست که این راوی اصلا صحابی را هم درک نکرده است و روایات او و مرویات او از صحابی هم مرسل بوده. خوب سوال میکنیم راوی که پیامبر را درک نکرده، و روایتش تا پیامبر منقطع است و صحابی را هم درک نکرده،انوقت چطور از وقایع صدر اسلام سخن گفته است؟
ترجمه راوی نامبرده به شرح ذیل:
الاسم:محمد بن قیس المدنى القاص،أبوإبراهیم و یقال أبوأیوب و یقال أبوعثمان،مولى یعقوب القبطى،و یقال مولى آل أبى سفیان.
الطبقة: 6:من الذین عاصروا صغارالتابعین.
روى له:م. ت. س. ق (مسلم-الترمذی-النسائی-ابن ماجه)
همانطور که دیدید او از صغار تابعین است و نه از صحابی و ایضا از روات صحیحین هم بوده است.
قال الحافظ فى "تقریب التهذیب" ص / 503 :
حدیثه عن الصحابة مرسل.
نکته دوم: روایات او از صحابی مرسل و منقطع است چه برسد بخواهد از پیامبر روایت کند. حالا یحتمل ایشان دوربین یا تلسکوپ تاریخ پیما داشته که از صدر اسلام سخن گفته است.
نکته سوم اینجاست که همان طور که در سند روایت شیعه امده، ابومعشر شاگرد محمد بن قیس است.همان طور که وهابیها هم به موضوع تصریح کردند.
الحافظ فی تهذیب التهذیب 9 / 414 :
قرأت بخط الذهبى:محمد بن قیس،عن أبى هریرة،و عنه أبو معشر،قال ابن معین:لیس بشىء،لا یروى عنه.
و ابن معین هم اصلا او را ثقه نمی داند، بلکه ضعیف می داند.
این راوی روایاتش مرسل است و منقطع از صحابی است.چه برسد پیامبر و رخداد و رویداد های صدر اسلام.
اما راوی دوم کیست؟ راوی دوم ابومعشر است که علمای وهابی در ضعف او متفق شده اند و این راوی را از بیخ و بن باطل می دانند.
الاسم:نجیح بن عبد الرحمن السندى أبو معشر المدنى مولى بنى هاشم قیل کان اسمه عبد الرحمن بن الولید بن هلال(مشهور بکنیته)
الطبقة: 6:من الذین عاصروا صغارالتابعین.
الوفاة:170هـ .بـ. بغداد .
روى له: د .ت. س. ق (أبوداود - الترمذی - النسائی - ابن ماجه)
رتبته عند ابن حجر: ضعیف أسن و اختلط.
رتبته عند الذهبی:قال أحمد:صدوق لا یقیم الإسناد،و قال ابن معین:لیس بالقوى،و قال ابن عدى:یکتب حدیثه مع ضعفه.
قال الحافظ فی تهذیب التهذیب10 / 422 :
تتمة کلام ابن سعد:و کان کثیر الحدیث،ضعیفا.
و قال أبوداود أیضا:له أحادیث مناکیر.
و ذکره ابن البرقى فیمن احتملت روایته فى" القصص "، و لم یکن متین الروایة .
قال الحافظ فی تهذیب التهذیب 10 / 422 :
تتمة کلام ابن سعد:و کان کثیر الحدیث، ضعیفا.
و قال أبوداود أیضا:له أحادیث مناکیر.
و ذکره ابن البرقى فیمن احتملت روایته فى " القصص "، و لم یکن متین الروایة.
و قال الساجى:منکر الحدیث،و کان أمیا صدوقا،إلا إنه یغلط.
و قال ابن نمیر:کان لا یحفظ الأسانید.
و قال الحاکم أبوأحمد:لیس بالمتین عندهم.
و قال الدارقطنى:ضعیف.
وقال الخلیلى:أبومعشر،له مکان فى العلم والتاریخ،و تاریخه احتج به الأئمة،و ضعفوه فى الحدیث،و کان ینفرد بأحادیث.
أمسک الشافعى عن الروایة عنه، و تغیر قبل أن یموت بسنتین تغیرا شدیدا
و قال أبونعیم:روى عن نافع و ابن المنکدر و هشام بن عروة و محمد بن عمرو الموضوعات ، لا شىء .
قلت:أفحش فیه القول فلم یصب وصفه . اهـ .
و از همه زیباتر اینجاست که ابومعشر را سایت اسلام وب هم ضعیف می داند.
http://library.islamweb.net/hadith/RawyDetails.php?RawyID=7877
پس نتیجه چی شد؟ دومین راوی هم وهابی بوده و او هم به شدت ضعیف بوده است و دارای جرح مفسر هم است.
سومین راوی حسن بن صالح:
او هم از روات وهابیه است و هیچ توثیقی ندارد. به جز ابن حبان و ابن حبان هم که نزد نواصب توثیقاتش جز متساهلین است و بی ارزش.
http://library.islamweb.net/hadith/RawyDetails.php?RawyID=14896
نفر چهارم محمد بن علی بن خلف است که او هم از روات وهابی است و متهم به کذاب بودن و دروغ گویی و وضاع بودن است.
http://library.islamweb.net/hadith/RawyDetails.php?RawyID=30112
خوب نتیجه گیری:
ای جماعت احمق ناصبی، ایا با این روایات باطل و ضعیفی که نزد ما ارزشی ندارد و نزد خودتان هم باطل است می خواهید از جهنمی بودن ابوبکر دفاع کنید؟ حاشا و کلا.
خجالت نمی کشید روایت هم می اورید؟نه تنها راویان شیعه نیستند، بلکه وهابی میباشند. آن هم از راویان ضعیف
وهابی.آنوقت روایت منقطع و مرسله میآورید و می خواهید در عقیده بر ما احتجاج کنید؟
اما شما روایت از غضب پیامبر اوردید که نتیجه اش باطل شد. حالا شما که نگران غضب رسول الله هستید،بیاید از غضب رسول الله بر عایشه دفاع کنید که اینجا نه تنها از جهنمی بودن ابوبکر نتوانستید دفاع کنید، بلکه حکم به جهنمی بودن مادرتان هم داده اید.
- ۹۷/۰۲/۲۷
- ۷۵۸ نمایش